کتاب چهار درخت سپیدار – رمان نوجوانان – نویسنده میرزا داویدوف
کتاب چهار درخت سپیدار قصه دوستی شیرین چهار پسر بچه و شرح احوالات و شیطنت های کودکانه آنها است که در لاکستان زندگی میکردند. پیشگفتار زیبای نویسنده می گوید: دوست جوان من! اینک داستان چهار درخت سپیدار را می خوانی. امیدوارم آنرا بپسندی. تمام آنچه که در این داستان حکایت شده در آن سالهایی روی داد که فاشیست ها غدارانه به سرزمین ما تاختند. من برای تو از سرنوشت پسر بچه هایی حکایت می کنم که در دهکده لاکی کوچکی در داغستان در زادوبوم من زندگی میکردند. حالا این دهکده را چهار درخت سپیدار سالخورده زینت می دهد. دیگر در هیچ جا در هیچ یک از دهکده های لاکستان چنین درختانی نمی روید. کی این درختان سپیدار را نشاند؟ و چرا چهار تا هستند؟ من در این باره برایت حکایت می کنم. قلم زیبای میرزا داویدوف در کتاب چهار درخت سپیدار خواننده را تا جایی پیش می برد که گاه بدون اختیار گرمای اشک را بر صورت خود احساس می کند. شرح احوالات کودکی و اندوه کودکانه ای که در سالهای جنگ بر این کودکان گذشت به دست کلمات شیوای میرزا داویدوف در نوع خود شنیدنی ست. هر چند سالها از انتشار کتاب چهار درخت سپیدار می گذرد و جای خالی آن در کتاب فروشی ها خالیست اما مجله پزشکی آسان طب خواندن نسخه اینترنتی این کتاب را به شما توصیه می کند.
از متن کتاب چهار درخت سپیدار
ناگهان آن روز تیره فرا رسید، مانند ابری سیاه در آسمان صاف و آبی. آنروز هوا گرم بود و باد می وزید، بر فراز کوه های دور دست، رعد و برق تدارک می شد… این نامه برای شماست… و پاکت را به طرف اولگ دراز کرد. پسرکم، مرا ببخش… زن بینوا به سرعت از حیاط بیرون رفت. به نظر اولگ آمد که زمین از زیر پایش به سویی کشیده می شود. با انگشتانی لرزان پاکت را گشود. در برابر چشمانش سطرهای نامه جست و خیز می کردند. او خواند: اولگا ایوانوونای محترم…شوهر شما پاول نیکولایویچ سینیتسین… در نبرد به خاطر شهر رستوف قهرمانانه شهید شد… نامش قرین افتخار جاویدان…
مشخصات کتاب
چهار درخت سپیدار
نویسنده: میرزا داویدوف
مترجم: گامایون
انتشارات: میر
منبع: https://mag.asanteb.com