کتاب زمانی برای گریستن نیست رمان برگزیده جوی فیلدینگ

در کتاب زمانی برای گریستن نیست جوی فیلدینگ نویسنده توانای کانادایی با تکیه بر تحقیقات روانشناسانه و تحلیل زیبای رفتار انسان ها در موقعیت های خاص موفق به خلق فضایی غافلگیر کننده شده است که خواننده را درست در فصل آغازین رمان بر جا میخکوب می کند. کتاب زمانی برای گریستن نیست مانند دیگر آثار او درباره زنی با مشکلاتی غیر معمول صحبت می کند که به ناگاه درگیر ماجرای قتلی هولناک در میان وابستگانش می شود. بانی ویلر معلم دبستان بوده و صاحب دختری سه ساله به نام آماندا است که قبل از به وقوع پیوستن این جنایت، پیام هشداری از مقتول دریافت می کند. “تو در خطر هستی. تو و آماندا”. جوی فیلدینگ نویسنده کتاب زمانی برای گریستن نیست درباره این اثر خود می گوید: نگارش این کتاب به دلیل تحقیقات روانشناسانه، بیش از یک سال زمان برد و امروز آن را یکی از سنجیده ترین و زیباترین کارهای خود می دانم. نیویورک تایمز درباره این رمان می گوید: ما کتابهای زیادی را به عنوان کتابهای پر فروش بر می گزینیم ولی این کتاب دلایل بسیاری برای این گزینش دارد: تحلیل زیبای اجتماعی، جذابیت داستان و ماجرای کشش دار… هیچ خواننده ای به سادگی از کنار آن نخواهد گذشت… مجله پزشکی آسان طب شما را دعوت به تجربه ای تازه از غافلگیری در زمان مطالعه کتاب زمانی برای گریستن نیست می کند.

کتاب زمانی برای گریستن نیست

از متن کتاب زمانی برای گریستن نیست

چه بلایی سرش آمده بود؟ بانی به چهره اش در آینه جلوی ماشین خیره ماند. چشمانش را برگرداند، هنوز لبریز از اشک بودند، پلکهایش متورم شده بودند، به خودش گفت: نباید گریه کنی، جرات نداری گریه کنی. چه باعث شده بود تا او به آن خانه برگردد؟ …. بانی رو به روی آینه دستشویی معلمان ایستاده بود و مرتباً با خود تکرار می کرد: حالم خوب است، من کاملا خوب هستم. ولی تصویر آینه به او میگفت ممکن است حالت خوب باشد ولی کاملا افتضاح به نظر می رسی.

درباره نویسنده

جوی فیلدینگ رمان نویس و هنرپیشه کانادایی متولد 18 مارس 1945 در شهر تورنتو می باشد. او سرانجام در سال 1972 مختصر هنرپیشگی را کنار گذاشت تا به طور تمام وقت به نوشتن بپردازد. جوی فیلدینگ اولین داستان خود را در 8 سالگی نوشت و نخستین فیلم نامه خود را در 12 سالگی برای مجله ای محلی فرستاد. تا به امروز 22 رمان از این نویسنده توانا با قلمی قدرتمند و روان منتشر شده که تقریبا در تمامی این رمان ها به نوعی در انتها خواننده دچار غافلگیری می شود. داستان های او معمولا در شهرهای آمریکا (بوستون و شیکاگو) رخ می دهند چرا که به عقیده نویسنده تصویر بیگانگی شهری و از دست دادن هویت افراد در این فضاها برای خواننده ملموس تر است. نثر روان و تحلیل قدرتمند رفتاری افراد و ارتباط منطقی عجیب اتفاقات در آثار او خواننده را دستخوش حال و هوایی می سازد که از ابتدا تا انتهای رمان قادر به زمین گذاشتن کتاب نیست.