خود مراقبتی را بیاموزیم تا دچار بیماری نشویم؛ راههای بیمار نشدن
گاهی بیماران نمیخواهند چیزی از بیماریشان بدانند و مسئولیت بیماری شان را قبول نمیکنند. تحقیقات متعدد نشان داده است سرعت بهبود و آرامش روانی در بیمارانی که بار ناخوشیشان را به دوش میکشند، بیشتر است. خیال نکنیم آنکه از بیماری اش میگریزد، آرامتر است.
تصویری که از جهان داریم و نگاهی که جهان به ما میکند، هر دو بر مبنای تلقی ما از خودمان شکل میگیرد. کسی که بر خود اهانت روا میدارد، به دیگران احترام نمیگذارد و دیگران نیز احترامش نمیکنند و تحویلش نمیگیرند. ریشه اعتبار ما، ربط و نسبتی است که با خود برقرار میکنیم و شأنی است که برای خودمان قائلیم. بنیان نظری خودمراقبتی همین است. چند ملاحظه جدی در این خصوص قابلتامل است:
جلوگیری از بیماری و راههای بیمار نشدن
1- با این فرض که «من مالک خودم هستم»، آدمی نمیتواند جسم و جانش را تاراج کند و دست تطاول بر آن بگشاید. دایره مالکیت ما به واسطه تعهدات، دلبستگیها و روابط انسانی و اجتماعیمان، محدودتر از آن است که در آغاز میپنداریم و این کار باعث بیماری میشود .
2- با این فرض که «از من گذشته است»، انسان مجاز نیست افسار روزگارش را رها کند و جسمی فرسوده و ظاهری فرتوت به بار آورد. نشاط و شادابی و شور زندگی هیچگاه از آدمی نمیگذرد گرچه که بروز و بیان آن گاه تغییر میکند.
3- با این فرض که «من خودم را وقف فرزندانم میکنم» حق نداریم به خودمان بیتوجهی کنیم. مادری که فرزندش را به کلاس شنا میفرستد و برایش غذایی مناسب درست میکند، قرار نیست از ترس این که به خوشگذرانی متهم شود، به استخر نرود یا غذای مورد علاقهاش را درست نکند یا سفارش ندهد. بعضی والدین، خود را از دست رفته میپندارند و این یک بیماری است به همین دلیل برای فرزندانشان آینه میگیرند اما خود، به خشت خامی بسنده میکنند.
4- از ترس اینکه «مبادا چیزی توش در بیاد» نباید از آزمایش و ارزیابی جسمی بگریزیم. این ضربالمثل دقیقی نیست که میگوید: «آب که از سر گذشت، چه یکوجب چه صدوجب» چرا که اگر یکوجب با سطح آب فاصله داشته باشیم، هنوز مجال دست تکان دادن و نجات است اما صدوجب که بگذرد، دیگر غرق شدهایم. فرق ما با مردم ژاپن این نیست که مثلا آنها کمتر سرطان میگیرند. اتفاقا شیوع برخی سرطانها در آنها بیشتر است اما «خودمراقبتی» باعث میشود در همان مراحل اولیه سرطان شان کشف و مهار شود. همان سرطانها در جامعه ما در بسیاری موارد دیرتر مشخص میشوند.
بیشتر بخوانید:
خودشناسی و راههای دوست داشتن خود
کشتی گرفتن با بیماری های خیالی، ما را زمینگیر میکند
5- خودمراقبتی به این معنا نیست که مدام خود را به تیغ وسواس بکشیم. کشتی گرفتن با بیماری های خیالی، خیلی وقتها واقعا ما را زمینگیر میکند و به خاک بیماری مینشاند.
6- خودمراقبتی، مهارتی تدریجی است. از همان کودکی باید یاد بگیریم گلیم سلامت را از آب بیماری بکشیم و هر ناخوشی جزیی، عاجزمان نکند. کسی که در کودکی و نوجوانی یاد میگیرد در مهار بیماری اش مشارکت کند، در سنین بالاتر مستاصل و وابسته نمیشود و میداند چگونه ناخوشیاش را به ساحل سلامت بکشاند.
7- گاهی بیماران نمیخواهند چیزی از بیماری شان بدانند و مسئولیت بیماری شان را قبول نمیکنند. تحقیقات متعدد نشان داده است سرعت بهبود و آرامش روانی در بیمارانی که بار ناخوشیشان را به دوش میکشند، بیشتر است. خیال نکنیم آنکه از بیماریاش میگریزد، آرامتر است.
8- گاهی میخواهیم به عزیزانمان محبت کنیم و به همین دلیل در هنگام بیماری ، سادهترین امور مثل نظافت شخصیشان را به عهده میگیریم. حواسمان باشد از دیگران موجوداتی وابسته و بیدست و پا نسازیم.
9- کسانی که یاد گرفتهاند از خودشان مراقبت کنند، کمتر در معرض اعوجاجات روانی و بیماری های روانی مربوط به کهولت سن قرار میگیرند.