مهم ترین معیارهای ازدواج برای دختران و پسران جوان
یکی از معیارهای ازدواج که لازم و اساسیست، خانواده است. تردید نکنید که هر اندازه خانواده ی طرفین مشابهت بیشتری داشته باشند ازدواج فرزندان آنها با یکدیگر، ازدواج موفق تری پیشبینی می شود به عنوان مثال اگر دو خانواده از نظر درآمد با هم تشابه داشته باشند نحوه زندگی آنها، منزل مسکونی، تفریحات، برگزاری مراسم مختلف نیز تا حد زیادی احتمالاً مشابه یکدیگر است و نوعی همدلی و درک ذاتی و مشترک از موقعیت های مختلف زندگی از جمله ازدواج فرزندان دارند که به موفقیت زندگی مشترک فرزندانشان کمک می کند.
اگر یکی از این دو خانواده پنج برابر دیگری درآمد داشته باشد به طور کلی در مسائلی مانند خرید کادو، برگزاری مراسم و میهمانی ها، لباس پوشیدن و… متفاوت بوده و انتظار دارد که طرف دیگر نیز به هر شکل ممکن خود را با آنها وفق دهد و این سرآغازی بر ایجاد دشواری ها و اختلافات خانواده ها و زوجین است.
یکی دیگر از معیارهای ازدواج سن است
یکی دیگر از معیارهای ازدواج سن است.بزرگ تر بودن سن مرد نسبت به همسرش تقریباً در تمام دنیا پذیرفته شده است هر چند که دستور خاصی ممکن است در این زمینه وجود نداشته باشد. بعضی ها معتقدند مرد باید سه تا هفت سال از همسرش بزرگتر باشد. البته تفاوت سنی بیش از ده سال که در گذشته وجود داشت و مشکل خاصی هم ایجاد نمی کرد در حال حاضر پذیرفتنی نیست چرا که موجبات تفاوت قابل ملاحظه در دیدگاه ها و افکار و خواسته های طرفین می شود.
مساوی و هم سن بودن دختر و پسر برای ازدواج هم امری است پذیرفتنی و دیدگاه خاصی در مورد آن ابراز نشده است. اما بزرگتر بودن زن از مرد حداقل در جامعه ی ما به طور معمول پذیرفته نشده و با نوعی مقاومت (آشکار و نهان )روبروست.
البته در این موارد استثناهایی دیده می شود که زن در عین این که از شوهرش یک یا چند سال بزرگتر است؛ مشکلی را هم احساس نمی کنند ولی این استثناها نباید مبنای عمل قرار گیرد چرا که عوامل متعددی در موفقیت یک ازدواج تأثیرگذار است.
سن ازدواج مناسب برای دختران در حال حاضر ۲۵-۲۰ سال توصیه می شود. دلیل اول این که بارداری و زایمان مناسب به لحاظ پزشکی و بهداشتی در سنین کمتر از بیست سالگی اندکی مخاطره آمیز است و دوم این که در سن ۲۰ سالگی به بعد دختران از آمادگی روانی – اجتماعی مناسبی جهت پذیرش نقش همسری و مادری برخوردار می شوند.
سن مناسب ازدواج برای پسران نیز بین ۲۵-۳۰ سالگی است در این مورد نیز به دلیل ارتقای استانداردهای تحصیلی و اشتغال، حداقل مدرک تحصیلی جهت اشتغال در بخش دولتی و خصوصی در حال حاضر مدرک لیسانس است و پسری که تحصیلات خود را بدون وقفه تا پایان دوره ی لیسانس ادامه دهد به طور معمول بیست و دو سه ساله خواهد شد و اگر انجام خدمت سربازی را هم به آن اضافه کنید کمتر از ۲۵ سال نخواهد شد.
یکی دیگر از معیارهای ازدواج: تحصیلات
تحصیلات بیشتر مرد هنگام ازدواج، در جامعه ی ما توسط دختران و خانواده های آنان امری کاملاً پذیرفتنی و در بسیاری از موارد موجب افتخار عروس و خانواده ی او تلقی می شود. کمتر دختری و خانواده ای پیدا می شود که از بیشتر بودن تحصیلات داماد نسبت به عروس بدش بیاید. تحصیلات مساوی دختر و پسر نیز امری پذیرفتنی بوده و معمولا نوعی کفویت تلقی می شود.
اما گزینه ای که ممکن است در مواردی ایجاد اشکال نماید بیشتر بودن تحصیلات دختر نسبت به پسر است. احتمالاً دو عامل می تواند این وضعیت را تشدید نماید:
۱- در صورتی که دختر خانم یا خانواده اش تحصیلات بیشتر دختر را نوعی برتری تلقی نموده و آن را به طور مداوم به رخ داماد، خانواده و فامیل او بکشند.
۲- در صورتی که مرد نگرش های برتری طلبانه ای داشته و به خاطر تحصیلات بیشتری که همسرش دارد احساسی حقارت نماید.
شغل:
در مورد شغل نیز نکات متعددی وجود دارد. در جامعه ی ما داشتن کار به ویژه برای پسری که می خواهد ازدواج نماید اهمیت بسزائی دارد. حتی در مواردی که خانواده ی پسر از وضعیت اقتصادی مناسبی بهره مند بوده و توان کمک به زندگی آینده ی پسر خود را دارند نیز داشتن کار مستقل برای پسر اهمیت دارد چرا که ضمن حفظ استقلال زندگی زوجین به رشد و شکوفائی شخصیت و اعتماد به نفس پسر کمک می کند.
البته رسمی و دائمی بودن شغل پسر چه در بخش دولتی، چه در بخش خصوصی از این جهت که در بردارنده ی موارد مثبت احتمالی دیگری (از جمله عدم اعتیاد، عدم سوء پیشینه، در آمد ثابت و مشخص، دارا بودن اعتبار در محل کار و در سطح جامعه، نظم و مسئولیت پذیری فرد، و…) است ترجیح دارد مگر این که فرد، خودش کارفرما و صاحب شغل آبرومند و مشخصی باشد که همین ملاک های رسمی و دائمی بودن شغل را به نوعی دیگر داراست.
در مورد شغل حتماً لازم است نظر دختر و پسر و خانواده ها در مورد شاغل بودن یا نبودن زن و نوع و شرایط شغل زن نیز به طور رسمی مطرح و بررسی شود تا از اختلافات احتمالی در آینده جلوگیری شود.
زیبائی:
یکی از نکات مهمی که در زیبائی باید مد نظر قرار گیرد پایدار نبودن این ملاک است یعنی زیبائی به مرور زمان یا بر اثر حوادث دچار تغییر می شود. کافی است نگاهی به عکس ها و فیلم های گذشته ی خود و دیگران بیندازید خواهید دید که مرور زمان چه تغییرات مهمی در چهره و بدن شما و دیگران ایجاد کرده است بنابراین یک زندگی مشترک موفق و پویا صرفاً نباید بر اساس زیبائی پایه گذاری شود هر چند دارا بودن زیبائی در حدی که همسر شما آن را بپسندد لازم است و به قول معروف علف باید به دهن بزی شیرین بیاید.
البته اعضای خانواده ی دختر و پسر می توانند نظرات و دیدگاه های مشورتی خود در مورد زیبائی را بی طرفانه به دختر و پسر اعلام نمایند. نکته ی دیگر در مورد زیبائی این است که زیبائی صورت دختر برای پسران و زیبائی بدن یا خوش هیکل بودن پسر برای دختران در درجه ی اول اهمیت قرار دارد و بعضی آن را جز معیارهای ازدواج مهمشان قرار می دهند.
خرده فرهنگ:
همه ی ما مسلمان و ایرانی هستیم این، فرهنگ عمومی ما را تشکیل می دهد. اما همه ی این مسلمان های ایرانی در هر کدام از نقاط جغرافیایی این کشور در مورد آداب و رسوم ازدواج، تولد، مرگ عزیزان، ارتباط با همسایگان و خویشاوندان تفاوت های قابل ملاحظه و بعضاً متضادی دارند که به آن خرده فرهنگ گفته می شود.
این تفاوت در خرده فرهنگ های دختر و پسری که می خواهند ازدواج نمایند باید جدی گرفته شود. در گذشته معمولاً ازدواج ها در محدوده ی یک کوچه، یک روستا یا یک محله از شهر و همچنین در بین همسایگان و خویشاوندان انجام می شد در حالی که امروزه بعضاً ازدواج هایی انجام می شود که مذهب و ملیت زوجین نیز با یکدیگر ممکن است متفاوت باشد. در نتیجه در نظر گرفتن فرهنگ به عنوان یکی از معیارهای ازدواج مهم است.
طبیعی است فرهنگ و همچنین خرده فرهنگ متفاوت در صورتی که نسبت به چگونگی پاسخ به آن اطلاعات لازم را نداشته باشید می تواند در زندگی مشترک آینده اشکالات جدی را ایجاد نماید.به نقل از مجله اینترنتی آسان طب در این موارد توصیه می شود دختر و پسر و خانواده سعی نمایند هر چه سریعتر آداب و رسوم خود را در مورد موقعیت ها و مسائل مختلف به اطلاع یکدیگر رسانده و از آداب و رسوم همسر و خانواده و فامیل او نیز اطلاعات لازم را با همکاری یکدیگر به دست آورند.
هوش:
هوش یکی دیگر از معیارهای ازدواج است.هوش دو جنبه ی مهم دارد که یکی از آن ها هوش بهر یا بهره ی هوشی است. بهره ی هوشی نسبتاً یکسان زوجین می تواند در موفقیت و خوشبختی ازدواج تأثیرگذار باشد. جنبه ی دیگر هوش، هوش هیجانی و عاطفی است.
یعنی این دختر یا پسر تا چه اندازه می تواند احساسات و خواسته های خود را به صورت کلامی و غیر کلامی به همسرش ابراز نموده و متقابلاً تا چه اندازه می تواند ابراز احساسات و خواسته های همسرش را از اشاره های کلامی و غیر کلامی دریافت و تفسیر نماید. نکته ی مهم این است که افرادی که بهره ی هوشی بالایی
دارند ممکن است لزوماً دارای هوش هیجانی و عاطفی بالایی نباشند.
به عنوان مثال ممکن است فردی (مرد یا زن) از نظر تحصیلی و شغلی و اجتماعی دارای مدارج و موقعیت های عالی باشد و در عین حال از نظر هوش عاطفی و هیجانی در حد پایینی بوده و توان درک احساسات و عواطف همسر خود را نداشته باشد.بنابراین لازم است در این موارد با فردی متخصص مثل مشاور ازدواج یا مددکار اجتماعی مشورت کنید.