مرگ عزیزان تلخ است ولی فراموش شدنیست

مرگ عزیزان و روشهای کنار آمدن با آن مساله مهمی است. در این قسمت مراحلی را برای کنار آمدن با مرگ عزیزان تقدیم می کنیم. درست است که واقعا مرگ عزیزان سخت است، ولی غم شما نه برای آنها فایده دارد و نه شما. به جای اینکه خودتان را داغان کنید برای او مدام فاتحه و دعا بخوانید و به فکر کارهای خیر برای خود و اموات تان باشید.

کنار آمدن با مرگ عزیزان
کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرگ عزیزان

مرگ عزیزان تلخ ترین رویداد در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید می شود. مرحله بهبود آرام و تدریجی است، زیرا پذیرش واقعیت مشکل است و فرد دچار سردرگمی می شود. اگر فرد مرگ را به عنوان واقعیت زندگی بپذیرد، غم و اندوهش کمتر می شود. فرد باید بپذیرد که می تواند با مرگ و شرایط جدید سازگار شود. با پشت سر گذاشتن مرحله رشد روان شناختی، فرد می تواند در مقابل رویدادهای سخت زندگی مقاوم شود.

مرگ برای خیلی‌ها فقط چند قطره اشک است که بی‌تاب روی گونه‌ها می‌لغزد، برای خیلی‌ها، اما بریدن از دنیاست. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها می‌ماند و آن‌وقت می‌شوند آدم‌هایی که گرچه زنده اند،اما در حقیقت از همان زمان که فرد تاثیرگذار در زندگی‌شان را از دست داده‌اند، مرده‌اند.

به گزارش آسان طب واکنش‌ها به مرگ اگرچه در مجموع غیرقابل پیش‌بینی است و بسته به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ‌دیده و میزان تاثیرگذاری کسی که از دنیا رفته بر زندگی مصیبت‌دیده متفاوت است، اما به هر حال پژوهش‌های روان‌شناسی ثابت کرده مجموعه این واکنش‌های متفاوت را می‌شود در قالب‌هایی کلی تعریف کرد که به آنها مراحل سوگواری می‌گویند.

درک مراحل سوگواری، راهی است برای آن که هم شرایط روحی و روانی خودمان را درک کنیم و هم از دنیای روانی مصیبت‌دیده‌ها باخبر شویم و به این ترتیب بهتر تسکین‌شان دهیم.

کنار آمدن با مرگ عزیزان
کنار آمدن با مرگ عزیزان

مراحل کنار آمدن با مرگ عزیزان

در این قسمت از مجله آسان طب مراحل کنار آمدن با مرگ عزیزان را برای شما آماده کرده ایم.

مرحله اول کنار آمدن با مرگ عزیزان

در اولین مرحله ، فرد داغدیده ، مرگ را انکار میکند. چون به هیچ وجه نمیتواند باور کند که کسی که دوستش داشته را از دست داده است. معمولا جمله هایی ازین قبیل که “اصلا باورم نمیشه،چطور ممکنه؟،اینا همش شوخیه …” را زیاد میگویند.و یا حتی جمله هایی مثل “مبینمش،داره باهام حرف میزنه و…..” فکر نکنید این جمله ها ، نشان دهنده ی یک فاجعه ی روحی ست.به مرور آنها خواهند پذیرفت.این فقط بخشی از پروسه ی داغداری ست.هر چند که این مرحله،شامل همه نمیشود.

مرحله دوم کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرحله ی دوم، خشمی ست که هیچ منطقی ندارد. برخلاف انکار که برخی سوگوارها شاید اصلا آن را نگذرانند، خشم پس از شنیدن خبر سوگ مرحله‌ای است که بیشتر سوگوارها تجربه‌اش می‌کنند. سوگوارها خشمگین و ناراضی‌اند که چرا برای چشیدن جام بلا انتخاب شده‌اند؟ چرا باید قربانی شوند؟ چرا از میان صدها میلیون آدم روی کره‌زمین، عزیزشان را از دست بدهند؟

خشم بعد از مرگ گاهی متوجه خدا و مقدسات می‌شود و سوگوارها یا کاملا بی‌ایمان می‌شوند یا به خدا و پیامبر و ائمه‌اطهار به تلخی گلایه می‌کنند که چرا پروردگار، عزیزشان را حفظ نکرده است؟
آنها در این شرایط فراموش می‌کنند میلیون‌ها انسان تاکنون به دل خاک فرو رفته‌اند که هر کدام عزیزترین‌های کسانی بوده‌اند و پروردگار از پیش با بندگانش این قصه را در میان گذاشته است که «همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم». البته توجه داشته باشید خشم سوگواری، فقط معطوف به دیگران نیست، بلکه گاهی معطوف به خود است. در این شرایط شاید مصیب‌دیده‌ها به خودشان ناسزا بگویند یا حتی به جسم‌شان آسیب برسانند مثلا به صورت‌شان چنگ بیندازند یا بر سر و سینه می‌کوبند.

مرحله سوم کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرحله ی سوم پیدا کردن تقصیر و مقصر است. پای درددل پرستارها و پزشکان در بیمارستان‌ها که بنشینید، خیلی وقت‌ها پس از مرگ بیمار، حتی وقتی از نظر حرفه‌ای کوتاهی نکرده‌اند، جرات نمی‌کنند موضوع را به بستگانش خبر بدهند، چون آنها بشدت پرخاش می‌کنند و حتی به کادر بیمارستان حمله‌ور می‌شوند. آنها حتی خودشان را در مرگ عزیزشان مقصر می‌دانند. برای نمونه پدری که پسرش در تصادف فوت کرده بود، می‌گفت: «اگر برایش ماشین نخریده بودم شاید حالا زنده بود.» در حالی که همه می‌دانیم میلیون‌ها خودرو در خیابان‌ها در حال رفت و آمد است و هر کدام از آنها شاید دچار سانحه شود، اما احتمال وقوع سانحه نمی‌تواند بهانه‌ای برای سوارنشدن بر خودرو باشد.

مرحله چهارم کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرحله ی چهارم،افسردگی و غمگین بودن است.سوگوار در این مرحله مرگ را پذیرفته و سخت غمگین است. بارزترین علامت افسردگی، اندوه شدید و تمام‌نشدنی است که زندگی طبیعی فرد را کاملا مختل می‌کند. در این شرایط تلاش دیگران برای خارج کردن مصیبت‌دیده از گرداب غم فایده‌ای ندارد. نکته‌ای که باید در این مرحله به آن توجه کرد این است که احساس غم شدید را در فرد مصیبت‌دیده نمی‌شود با زور کاهش داد و حتی شاید برای او لازم باشد این دوره را بگذراند. این مرحله نسبت به مراحل دیگر روانی پس از سوگواری طولانی‌تر است، اما اگر به شش ماه برسد و فرد بهتر نشود، حتما باید با روانپزشک و روان‌شناس مشورت کند.

مرحله پنجم کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرحله پنجم،ترس از تنهایی و آینده است. آنها اعتقاد دارند از دست‌رفته‌شان پشت و پناه‌شان بوده یا تنها دلگرمی‌شان یا امیدشان برای زندگی و حالا او دیگر نیست تا دل‌خوش‌شان کند و در ناملایمات تکیه‌گاه‌شان باشد یا بهانه‌شان برای مقاومت کردن.طبیعی است در مرحله ترس، فرد سوگوار نباید تنها باشد و به همین علت است که معمولا توصیه می‌شود پس از مرگ کسی، دوستان و آشنایان تا مدتی در کنار بستگان درجه‌یک باقی بمانند و به آنها اطمینان بدهند گرچه محبوبشان را از دست داده‌اند، اما هنوز کسانی هستند که تکیه‌گاهش باشند.

مرحله ششم کنار آمدن با مرگ عزیزان

در مرحله ی ششم،فرد با از دست دادن کنار آمده و مقوله ی مرگ را پذیرفته است. مرحله‌ای که در آن به تعادل روانی می‌رسند و سعی می‌کنند با مصیبت کنار بیایند و ادامه زندگی را بدون محبوب‌شان گز کنند. کاملا اشتباه است اگر در این مرحله از کسی که به مرحله تسلیم و پذیرش رسیده است، انتظار داشته باشید همان آدم پیش از مصیبت شود، طبیعتا او حق دارد تا حدی اندوهگین باشد و جای خالی عزیزش را حس کند، اما تحولی مهم در او این است که مرگ را به عنوان جزئی از روال زندگی پذیرفته و تصمیم گرفته است به زندگی عادی‌اش برگردد.

مرحله هفتم کنار آمدن با مرگ عزیزان

مرخله ی هفتم،زندگی دوباره است،هیچ‌کس تا ابد سیاه نپوشیده است، هیچ‌کس قرار نیست با مرگ عزیزش، خودش را بکشد و به همین علت است که سوگ‌دیده‌ها هم اگر از سلامت روانی برخوردار باشند و به شیوه‌ای صحیح از حمایت اطرافیان و خدمات روا‌ن‌شناسی برخوردار شوند سرانجام اندوه را کنار می‌گذارند؛ و تصمیم می‌گیرند دیگر در تنهایی برای از دست‌رفته‌شان اشک نریزند. شادی که بیاید، آهسته‌آهسته امید باز میگردد.و زندگی دوباره برای سوگوار پویا میشود.

راه های کمک به فرد سوگوار

از فرد سوگوار حمایت کنید. اگر افسرده است. او را به شاد بودن تشویق نکنید، زیرا آمادگی ندارد. تا زمانی که فرد تمایل دارد، در مورد موقعیت موجود و مرگ عزیز با او صحبت کنید. تـُن صدایتان آرام و با محبت باشد. به فرد نشان دهید که برایتان مهم است و به او توجه می کنید. با توجه و علاقه، به صحبت های فرد گوش کنید. از تجارب مشابهی که در زندگی داشته اید، احساسات غم و اندوه خود برایش تعریف کنید. هرگز نگویید احساساتت را درک می کنم.
بهتر است که فرد داغدیده با یک روانپزشک یا روانکاو در ارتباط باشد، تا دوره ی غم و اندوهش کوتاهتر و راحت تر باشد.
او را تشویق کنید تا احساساتش نسبت به مرگ و خاطرات فرد از دست رفته را مطرح کند..
اغم و اندوه را تأیید کنید.اما آن را به ابدیت و خداوند ارتباط دهید. هرگز نگویید « با گذشت زمان حالت بهتر می شود، خیریت بود»، زیرا به او هیچ کمکی نمی کند. با دقت و توجه به صحبت های فرد گوش و با او همدردی کند.

هرگز و هرگز غصه اش را دست کم نگیرید و سعی نکنید آن را بی اهمیت جلوه دهید.چون به احساس تنهایی اش دامن خواهید زد.

‫2.7/5 ‏‫(3 نظر)‬

مقالات پیشنهادی جهت مطالعه ی شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا