راز پایداری عشق بعد از ازدواج چیست؟
شب ازدواج خود را به یاد آورید؟ در آن لحظات شیرین زندگی چقدر نسبت به آینده و زندگی موفقیت آمیز با همسر خود امیدوار بودید. از تمام اقوام و خویشان و میهمانان خود به گرمی استقبال می کردید و به طور کلی به همه چیز و همه کسی با نگاه مثبت و امیدوارانه برخورد می کردید.در این مطلب از مجله آسان طب برای شما از رازهای پایداری عشق بعد از ازدواج می گوییم.
تجربه زندگی ناموفق بسیاری از دوستان و اقوام شما همواره این دلهره را در ذهن شما ایجاد می کرد که آیا انتخاب درستی را مرتکب شده اید یا خیر؟
آیا عشق و علاقه شما به همسرتان همیشه به این صورت ادامه پیدا می کند؟
آیا واقعاً این فرد همان فرد ایده آل یا آرمانی است که همواره به دنبال او بوده اید؟ به طور کلی این کاملاً طبیعی است که همه ما در مورد دوام عشق و علاقه خود تا حدودی نگرانی داشته باشیم.
از آن جا که فقط در ایالات متحده تقریباً یک ازدواج از هر دو ازدواج به طلاق منجر می شود و درصد بالایی از ازدواج هایی هم که به طلاق ختم نمی شوند، با عشق و خوشبختی ادامه نمی یابند.
چرا افراد نسبت به پایداری عشق بعد از ازدواج نگرانی دارند؟
این کاملاً طبیعی است که هر فردی نسبت به پایداری عشق بعد از ازدواج و دوام علاقه اش نگران باشد.
زیرا همه این ازدواج هایی که به طلاق منجر شده اند در ابتدا با عشق و علاقه شدیدی آغاز شده اند.
اما سهل انگاری و عدم توجه آنها به نیازهای عاطفی و روحی همدیگر باعث شده که به طلاق منجر شوند.
عاشق شدن، آسان است. اما عاشق ماندن، بسیار مشکل است.
همه ما میخواهیم پایداری عشق بعد از ازدواج را تجربه کنیم و نمی خواهیم در عشقمان شکست بخوریم اما این مسئله برای بعضی از ما پیش می آید و بسیار هم ناراحت کننده است.
آیا تا به حال پیش خود فکر کرده اید که چرا عشق و علاقه شما به همسرتان کمرنگ شده است؟
بسیاری از رفتارهایی که در ابتدا برای شما بسیار جالب و دوست داشتنی جلوه می کردند اکنون غیرقابل تحمل شده اند.
در ابتدای آشنایی کاستیها و خطاهای نامزدتان همه ناز و جذبه به نظر می آمدند. اما اکنون همه آنها ایراد و اشکال به نظر می رسند.
برای مثال وقتی که افکار و احساسات خودش را با شما در میان نمی گذاشت، فردی متفکر جلوه می کرد.
چنان چه همسرتان یک ساعت تمام برای آرایش خود جلوی آینه وقت می گذاشت، آن را به حساب آن می گذاشتید که بسیار دقیق و حساس است و به سر و وضع خودش خیلی اهمیت می دهد.
آیا به یاد دارید که چقدر مشتاق بودید دیگران شما را با هم ببینند؟ و از این که زیاد از نامزد یا همسرتان به دیگران بگویید، احساس غرور و افتخار می کردید.
آری پیش خود فکر می کردید، هرگز از این فرد خسته نخواهید شد. اما اکنون در چه وضعیتی هستید. چرا تمام آن اعمال و رفتار به شکلی دیگر نمایان شده اند؟
چرا تمام آن خصوصیات جذاب و دوست داشتنی اکنون به عیب و ایراد تبدیل شده اند؟
چرا اکنون دیگر تمایلی به صحبت کردن درباره همسرتان را ندارید؟ و همه این ها به طور کلی به این موضوع برمیگردد که چرا عشق و علاقه بین شما کمرنگ شده است؟
متأسفانه یکی از اشتباهات بزرگی که همهٔ زوج های جوان مرتکب می شوند این است که در چنین مواردی تقصیر و گناه را به گردن طرف مقابل می اندازند و رفتار و اعمال او را باعث کمرنگ شدن عشق میدانند.
اما آنچه واقعیت دارد این است که در این موضوع معمولاً هر دو طرف مقصر هستند.
آیا تولد فرزند به پایداری عشق بعد از ازدواج کمکی می کند؟
همچنین راه حل گمراه کننده دیگری نیز که بعضی از زوجهای جوان مرتکب می شوند.
این است که در چنین مواردی احساس می کنند که اگر بچه دار شوند و فرزندی به زندگی آنها وارد شود، ممکن است به هم علاقه مند شوند اما این نیز راه حلی است که همه آزموده اند و بی نتیجه بودن آن را متوجه شده اند.
زمانی دو نفر باید بچه دار شوند که از ادامه زندگی خود و انطباق خصوصیات شخصیتی شان به طور کامل اطمینان حاصل کرده باشند.
زیرا تولد فرزند به نوبه خود تغییرات و استرس هایی در زندگی خانوادگی وارد می کند که دو نفر باید آمادگی تحمل و رو برو شدن با این استرس ها را داشته باشند.
نه اینکه بخواهند از طریق تولد فرزند استرس های موجود در زندگی خانوادگی خود را از بین ببرند.
راه حل مشکل چیست؟
چرا بعضی از زوجها تا پایان عمر خود همچنان با هم عاشق و معشوق هستند و لحظه ای طاقت دوری از همدیگر را ندارند. اما بسیاری دیگر به فاصله کوتاهی بعد از ازدواج لحظه ای حاضر به تحمل یکدیگر نیستند.
عقیده و دیدگاه عامه مردم این است که گذشت زمان باعث عادی شدن و یکنواخت شدن روابط خواهد شد. و کاملاً عادی و طبیعی است که هر زندگی تا حدود زیادی از بین میرود.
اما این یک قاعده کلی و ثابت نیست. همه ما شاهد موارد بسیار زیادی هستیم که تا آخرین لحظات زندگی همچنان عاشقانه با هم زندگی می کنند.
هربار که انسان در زندگی خود عاشق می شود، شور و شوق و شادمانی زیادی را در خود احساس می کند اما در کنار این احساس شور و شوق و شادمانی قدری نگرانی و ترس نیز وجود دارد.
نگرانی از این که ممکن است این عشق نیز روزی از بین برود. اما همه باید به این دیدگاه عمیق فکری برسیم که عشق ضرورتاً محکوم به شکست نیست و اینگونه نیست که هر عشقی در یک زمان مشخصی باید از بین برود.
بلکه می توان به عشق پایدار دست یافت به طوریکه انسان بتواند در لحظه، لحظه های روزهای زندگی اش احساس عشق بنماید.
پس زمانی که عاشق می شوید هیچ گونه ترس و نگرانی در مورد این که این عشق نیز به سرنوشت عشق های دیگر گرفتار شود نداشته باشید زیرا که عشق همیشه محکوم به شکست و فنا نیست. بلکه علت این که عشقی دچار شکست.