اختلاف و درگیری با نوجوان در سن بلوغ
در بسیاری از خانه ها، بلوغ و نوجوانی مسائل و دردسرهایی را برای خانواده به همراه دارد، و این مشکلات به زندگی مدرسه ای نوجوان نیز منتقل می شود. خوشبختانه، برای والدین، نوجوانی یک وضعیت دائمی نیست و درگیری با نوجوان پایدار نیست و همین باعث شده تا سازگاری با آن برایشان ساده تر شود. ما در مجله اینترنتی آسان طب در مورد اختلاف و درگیری با نوجوان در سن بلوغ بیشتر توضیح خواهیم داد.
تحقیقات گیبسون و درگیری با نوجوان
گیبسون، در یک مقالهٔ بسیار ارزشمند و برجسته، در مجلهٔ پزشکی بریتانیا (۱۹۷۱)، عباراتی را ذکر می کند، و من با اجازه، این سخنان نقل شده را، دوباره در این جا عنوان می کنم: این عبارات در مقدمهٔ یک سخنرانی ایراد شده است :
«جوانان ما وسائل خوشگذرانی و تجمل وتفتن را دوست دارند، اعمال و اطوار بدی دارند، نسبت به اولیای امور بی اعتنا هستند، و به هیچ روی احترامی برای سن قائل نمی باشند، کودکان امروز، فقط ستمگرند، وقتی فرد مسنی وارد اطاق می شود، از جای خود بلند نمی شوند، جواب والدین خود را می دهند و خلاصه فقط می توان گفت آنها افراد بدی هستند»
«اگر قرار باشد جوانان امروز رهبران فردا شوند، دیگر نباید امیدی به آینده مملکت داشت زیرا آنها بی پروا، بی ملاحظه و غیرقابل تحمل هستند».
«دنیای ما به مرحلهٔ بحرانی رسیده است، کودکان دیگر به حرف والدین خود گوش نمی دهند، بنابراین پایان دنیا نمی تواند خیلی دور باشد »
«این جوانان، از ته قلب پوسیده و فاسد بوده، بسیار بدجنس و تنبل هستند. آنها هرگز مانند جوانان گذشته نیستند، بنابراین قادر نخواهند بود فرهنگ ما را ابقاء کنند.»
نخستین سخن از سقراط و متعلق به سال های470- 399 قبل از میلاد است. سخن دوم از هزیود، سال ۷۲۰ قبل از میلاد می باشد و سومین عبارت، در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد، توسط یک رهبر مذهبی مصری بیان شده است. آخرین سخن را، که بر روی ظروف سفالی حک شده بود، اخیراً در خرابه های بابیلون قدیم، کشف کردند، و بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت تاریخی دارد.
شناخت و درک علل چنین نگرش هایی که سالهای سال در بین نسل های زیادی وجود داشته و معمول بوده است، بسیار مهم می باشد. مشکلات رفتاری، اساساً، به کنش واکنش بین فکر و شخصیت در حال رشد کودک با شخصیت و نگرش های والدین (و معلمان)، بستگی دارد.زمانی که دوره نوجوانی فرا می رسد، ذهن فرد با تجارب دوران اولیهٔ کودک، شکل گرفته است.
نیاز های اولیه کودک و تاثیر آن در نوجوانی
اگر نیازهای اولیهٔ کودک، مانند نیاز به عشق و محبت، امنیت، انضباط عقلائی، پذیرش، برخورداری از الگوهای درست، عدم خود خواهی، مهربانی نسبت به دیگران، و اجتناب از انتقاد و غیره به موقع ارضاء شده باشد، دوره نوجوانی با تمام مشکلاتش ساده تر و آسانتر خواهد گذشت.
این دوره بستگی بسیار به شخصیت کودک (که بخشی ازان ارثی و بخش دیگر آن دو محصول محیط اوست) دارد. تبعیض قدیمی وکهنه یکی از علل مهم این دشواریی است. در صورتی که والدین، نسبت به خواهر یا برادر نوجوان، تبعیض علنی قائل شده باشند هم همواره باید منتظر بود.که چون نوجوانشان به استقلال رسید ، جدا از والدین خویش رشد کند۔
هرگاه او در دوران کودکی، در معرض بی مهری، بی توجهی، انتقاد وعدم درک و شناخت، واقع شده باشد، به احتمال زیاد در نوجوانی طغیانگر و متمرد می شود. او دیگر تمایلی به تحمل خشونت ، بی صبری ها و یا توقعات و ممنوعات غیر منطقی والدین، نخواهد داشت او احساس می کند که باید دلیل همهٔ چراها را بفهمد، به همین دلیل صاحبان قدرت و اولیای امور در خانه و مدرسه را به زیر سؤال می کشد.
نگرش و رفتار در نوجوان ها
نوجوان اکنون قادر است برای خود بیندیشد، و دیگر کلمات و عباراتی مانند «چون من اینطور می گویم تو باید …)) را نخواهد پذیرفت، او از انتقادهای آنها دربارهٔ لباس و یا رفتار و دوستانش، می رنجد و این در حالی است که والدین این حساسیت نوجوان را درک و تصدیق نمی کنند. ممکن است پدر و مادر توجیهاتی برای عدم درک انتخاب فرزند خود در مورد دوستانش داشته باشند، لکن اظهار و بیان آن چندان عاقلانه و هوشمندانه نیست و موجب درگیری با نوجوان می شود.
او دیگر آنچه را والدین می گویند، وحی منزل نمی داند، وطبعا پدر و مادر نیز از این که قدرت آنان زیر سؤال برده می شود، می رنجند. عموما مشخصات روانی بلوغ که بسیار نیز طبیعی است، به درگیری با نوجوان و اختلاف منجر می شود. این مشخصات شامل حسادت، رقابت با خواهر یا برادر، طعنه و کنایه، انتقاد، کج خلقی، کمروئی، خودرآیی و لجاجت، انزوا وگوشه گیری از دایرهٔ خانوادگی می باشد.
والدین نسبت به کوشش های بی فایده ای که فرزند نوجوان ایشان، در جهت اصلاح آنان می کند، اعتراض دارند. علت عمدهٔ برخوردها و کشمکش هاو در گیری با نوجوان ، انتقال نوجوان از وابستگی به استقلال است. هر اندازه والدین، بیشتر در حفظ کنترل خود، سعی کنند، تصمیم نوجوان به آزاد شدن راسخ تر می شود. هرچه او بیشتر احساس کند که بلوغش ناچیز شمرده شده است، متمردتر و سرکش تر خواهد شد و تحمل و اغماض اصل و ضرورت است.
باید به او اجازهٔ رشد تصمیم گیری داده شود. او به راهنمائی نیاز دارد، امّا به طور غیرمستقیم؛ اگر احساس کند که تحت فشار است، به علت منفی گرائی های طبیعی این دوره، مسیر مخالف را پیش می گیرد. این مورد به ویژه در انتخاب حرفه مصداق بیشتری دارد. نوجوان نه تنها به راهنمائی محبت آمیز و دور از فشار و زور نیازمند است بلکه آن را می ستاید.
تلاش برای اعمال فشار، به اختلاف بیشتر و درگیری با نوجوان منجر می شود، و اثراتی خلاف مطلوب و دلخواه برجای می گذارد. والدین باید ریسکهای حساب شده کنند، آنان نباید فضولانه به کارهای نوجوان دقیق شوند، بلکه باید کلید در خانه را به او بدهند، او را به نحوی مطمئن سازند که تا بازگشتش بیدار نمانده و به اصطلاح مراقب آمد و رفتش نیستند. ولی این ریسک ها باید حساب شده بوده محاسبهٔ آن با قضاوت و داوری باشد. بسیار ابلهانه است که اجازه داده شود نوجوان بدون حضور بزرگسال، در خانه مهمانی بر پا کند، زیرا او نسبت به سختگیری های والدین در صورتی که دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد، اعتراض شدیدی ندارد.
تملک و استثمار پدر و مادر، منشأ پربار اختلافات و درگیری هاست.
عده ای از والدین احساس می کنند، که این حق طبیعی آنهاست تا از فرزند خود انتظار داشته باشند عصای پیریشان بوده، در کهنسالی به مراقبتشان بپردازد و در این رابطه از انتخاب هرگونه شغلی که موجب غیرعملی گشتن این توقع می شود، پرهیز نموده، و از پذیرش سمت مناسبی که او را از والدین، دور و جدا می کند، صرف نظر نماید.
معمولاً در این رابطه فرزندان مؤنث بیشترین رنج را می برند. به خصوص اگر دارای وجدان و تشخیص باشند. هنگامی که مادری انتظار خود را برای پسرش بیان میکند احتمالاً فرزند مقاومت کرده و به نحوی با او مخالفت می ورزد، مگر آن که در نتیجهٔ نگرش های قبلی مادر، او را در وضعی بحرانی یافته باشد. احساس تملک بیش از حد، در والدین، مصیبت بار است، و به هر قیمتی که شده باید از آن اجتناب شود. پدر و مادر خوش فکر و شایسته باید بدانند که فرزندانشان نیز حق زندگی و انتخاب دارند.
آنها باید بپذیرند که نگرش های غیر منطقی یک نسل ، اغلب از نظر نسل بعدی مطرود خواهد بود. پدران و مادران پیوسته در این اندیشه اند به گونه ای به فرزند جوان خویش تفهیم کنند که آزادی رفتار جنسی در یک کشور، به هیچ وجه مورد پذیرش کشور دیگر نخواهد بود و در این رابطه نوع نگرش، مذهب، موقعیت مکانی و زمانی و غیره همگی مؤثرند.
معمولاً برای والدین بسیار مشکل است که مدهای رایج در لباس و مدل موی سر نوجوانان را بپذیرند. آنها اغلب در قبول عیب و نقص فرزند خود مشکلاتی دارند، به طوری که پیش از تولد بچه و برای والدین بسیار مشکل است که مدهای رایج در لباس و مدل موی سر نوجوانان را بپذیرند. آنها اغلب در قبول عیب و نقص فرزند خود مشکلاتی دارند، به طوری که پیش از تولد بچه و پس از آن، همواره در انتظار فرزند کاملی هستند ولی پس از آنکه کودک تاحدی مراحل رشد را گذرانده عیوب او نمودار می شود و متأسفانه والدینی که قادر به پذیرش این نقائص نیستند، مخالفت خود را با شیوه های معلوم و مشخص، نشان می دهند.و به درگیری با نوجوان منجر می شود.