ترس های بیمارگون را بشناسید؟

ترس های بیمارگون ، ترسی غیر منطقی است که از هنجار فراتر میرود، و اساسی در واقعیت ندارد.ما در مجله اینترنتی آسان طب درمورد ترس های بیمار گون و انواع آن بیشتر توضیح خواهیم داد.

 

 

ترس های بیمارگون

 

 

نوعی اختلال اضطرابی که با ترسی مفرط و غیرقابل کنترل از انواع خاصی از اشیا، موقعیتها یا مخلوقات زنده مشخص می شود.

 

 

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ترس های بیمارگون را به سه گروه تقسیم می کند:

 

 

(آ) ترس های بیمارگون ساده

 

 

(ب) ترس های بیمارگون اجتماعی

 

 

(پ) گذر هراسی

 

 

ترس های بیمارگون

ترس های بیمارگون ساده :

 

 

شامل بلندی هراسی، ترس از مکانهای مرتفع، و خون هراسی، ترس از خون است.

 

 

دیگر ترس های بیمارگون ساده عبارتند از آب هراسی، ترس از آب، و جانور هراسی، ترس از جانوران (معمولا نوعی خاصی).

 

 

ترس های بیمارگون اجتماعی با ترس از موقعیت های اجتماعی، نظیر ملاقات با غریبه ها، رفتن به مهمانی، و تقاضای کار مشخص می شوند.

 

 

از آنجا که این نوع ترس ها سبب محدود شدن روابط اجتماعی می شوند، میتوانند مانع گذران زندگی بهنجار شوند.

 

 

معنای تحت الفظی گذرهراسی «ترس از مکانهای باز» و شامل ترس از خارج شدن از منزل شخصی است.

 

 

این حالت ممکن است شامل ترس از رفتن به بازار، کلیسا، کار، یا هر نوع مکان عمومی دیگر به دلیل ترس از ازدحام باشد.

 

 

به همین دلیل، گذر هراسی ترسی بسیار معلول کننده است.

 

 

نگرانی و اضطراب

 

نگرانی و اضطراب رابطهٔ نزدیکی با ترس دارند، ولی علاوه بر علل واقعی ممکن است برخاسته از موقعیت های نامطلوب تصوری نیز باشند.

 

 

 ذهن آنچه را ممکن است رخ دهد، تجسم میکند.

 

 

ولی از آنجا که معمولاً بدترین رویداد متصور رخ نمی دهد، نگرانی لزومی ندارد.

 

 

برخی از نگرانی ها به فرد، شیئی، یا موقعیت خاصی معطوف است.

 

 

ترس های بیمارگون

 

ترس های بیمارگون

 

 

نوعی اختلال اضطرابی که با ترسی مفرط و غیرقابل کنترل از انواع خاصی از اشیا، موقعیتها یا مخلوقات زنده مشخص می شود.

 

 

نوجوان ممکن است دربارهٔ  واکنش والدینش در صورت آگاهی از تخلیهٔ باتری  ماشین احساس نگرانی کند؛

 

 

یا ممکن است در مورد گذراندن یک امتحان یا انجام سخنرانی در برابر شاگردان کلاس نگران باشد.

 

 

سایر عوامل سبب ساز اضطراب نوجوانان عبارتند از دعوت نشدن برای رقص، انتقاد دوستان از لباسی که بر تن دارد، یا مسخره کردن سیم پیچیهای دندان هایش توسط آنها.

 

 

این نگرانی ها به امور مشخصی مربوط می شوند، گرچه رویدادی که ذهن انها را اشفته کرده هنوز رخ نداده و ممکن است هرگز نیز رخ ندهد.

 

 

در میزان نگرانی نوجوانان نیز تنوع گسترده ای دیده می شود.

 

 

برخی از نوجوانان در برابر نگرانی از دیگران مقاوم ترند.

 

 

عده ای کاملاً فارغ از نگرانی هستند، نه فقط به دلیل عوامل سرشتی و ارثی، بلکه به دلیل رشد در محیطی که در آن دلیلی برای نگرانی آنها وجود نداشته است.

 

 

محیطی که همهٔ نیازهای فیزیکی آنان را تأمین کرده، و والدینی که به آنها عشق ورزیده، پذیرای آنها بوده، محترمشان داشته، و تحسینشان کرده اند.

 

 

آنها فرصت های بهنجاری برای انتخاب همراه، تماس اجتماعی و تجارب تازه داشته اند.

 

 

از راهنمایی و انضباط لازم برای تبدیل به افرادی اجتماعی برخوردار شده اند.

 

 

تجارب تحصیلی انان موفقیت امیز بوده، معیارهای قابل قبول رفتاری را آموخته، و به خوبی با جامعه کنار آمده اند.

 

 

از این رو، لزومی نداشته که مضطرب باشند.

 

 

 

ترس های بیمارگون

برخی دیگر از نوجوانان در شرایطی کاملاً متضاد با مورد فوق پرورش می یابند.

 

 

آنها خیلی زود آموخته اند که نمی توانند برای تأمین نیازهای اساسی خود شامل غذا، محافظت از آسیب، یا تماس فیزیکی به والدینشان متکی باشند.

 

 

آنها هرگز واقعاً مورد محبت، پذیرش، تحسین، یا تشویق قرار نگرفته اند.

 

 

برعکس، طرد شده، مورد انتقاد قرار گرفته، تحقیر شده، یا نادیده گرفته شده اند.

 

 

این تجارب سبب شده است که مکرر نسبت به ارزشها، توانمندیها، و استعدادهایشان تردید پیدا کنند.

 

 

فرصت خودسازی و کسب رضایت از تجارب و روابط اجتماعی از آنان دریغ شده است.

 

 

برای آنها مدرسه یک مصیبت، و دوستی پدیده ای نایاب بوده است.

 

 

تنش، آشوب، و کشمکش در خانواده تقریباً دایمی و بسیار فرساینده بوده است.

 

 

رویدادهای غیرقابل کنترل زندگی سبب تحریک نگرانی و اضطراب و در نتیجه آمادگی آنان برای افسردگی شده است.

 

 

تحت این شرایط، نوجوانان تقریباً در وضعیت دائم تنش و اضطراب رشد می کنند.

 

 

نگرانی روش زندگی انها می شود، تا حدی که به سرخوردگی ها یا اتفاقات روزمره نیز واکنشی شدید نشان میدهند،

 

 

و دربارهٔ هر چه قرار است رخ دهد مضطرب می شوند.

 

 

انها به خود، به دیگران، و به پیامدهای اکثر موقعیت ها شک دارند.

 

 

خواه افراد یا شرایط چنین حکم کنند یا نه، این نوجوانان اضطراب را با خود به روابطشان و رویدادهایی که با آن مواجه می شوند می کشانند .

 

 

 نوجوانانی که حمایت چندانی از سوی خانواده و دوستان دریافت نمی کنند بیشتر در معرض نگرانی،و ترس های بیمارگون هستند.

‫0/5 ‫(0 نظر)

مقالات پیشنهادی جهت مطالعه ی شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا