سرانجام زندگی پس از طلاق و راههای آرامش
زندگی پس از طلاق همیشه بد نیست. اول از همه باید سعی کنید زندگی تان را حفظ کنید و به سمت طلاق نروید. برخی افراد واقعا دلایل پیش پا افتاده ای برای طلاق دارند. اما گاهی وقتها طلاق واقعا بهترین گزینه است. مثلا برای مرد بداخلاقی که اصلا درست نمی شود یا مرد معتادی که بارها ترک کرده و مجددا به سمت اعتیاد برگشته یا …. . پس زندگی پس از طلاق گاهی خیلی بهتر از زندگی قبل طلاق است. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره زندگی پس از طلاق اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.
زندگی پس از طلاق
طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایی که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید .
چه وقت باید جدا شوید؟
برخی زوجها با آگاهی و شناخت یا پس از پایان جلسات مشاوره به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیر ممکن است. بسیاری از ما تصور میکنیم که طلاق همواره باید با درگیری، دعوا، نزاع و نارضایتیهای بیشمار همراه باشد و بعد از چند سال رفت و آمد در دادگاه خانواده سرانجام حکم طلاق صادر شود اما گاهی اوقات برخی زوجها با شناخت و آگاهی تصمیم میگیرند جدایی بی دردسرتری داشته باشند و به زندگی مشترکشان پایان دهند تا آرامش بیشتری را تجربه کنند و مشکلات را با روش مناسبتری پشت سر بگذارند. روانشناسان معتقدند که در چند مورد میتوانید طلاق آرامی داشته باشید و با توافق از هم جدا شوید.
1- وقتی اختلاف و اعتقادات به شکل بنیادی و زیر بنایی باهم تفاوت دارند و زوجها میپذیرند که نمیتوانند به نیازهای هم پاسخ بدهند و توافق مثبتی را احساس نمیکنند.
2- در صورتی که بارها و بارها برای حل مشکلات و آشتی با هم روشهایی را پیش گرفتهاند اما هیچکدام موثر واقع نشده است.
3- شرایط زندگی فعلی برای زن و شوهر با سختی و دشواری همراه است و آرامش زندگی شان را از دست دادهاند.
4- وقتی توانایی درک متقابل وجود ندارد و زوجها علاقمندیهای همدیگر را به خوبی نمیشناسند در واقع اختلافات کلامی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی مهمترین عواملی است که زوجها را به سمت جدایی سوق میدهد.
5- هنگامی که زن و مرد نمیتوانند با هم حرف بزنند و به جای گفتگو باهم دعوا میکنند.
نکته: ممکن است برخی از این موارد در زندگی مشترک باهم دیده شود اما دلیل نمیشود که خیلی زود برای طلاق دست به کار شوید. تصمیم به جدایی برای این موضوع بستگی دارد که مشکلات چقدر جدی باشند و تا چه حد شدت پیدا میکنند مشاوران خانواده در این زمینه راهنمایان خوبی هستند.
ورود خانوادهها ممنوع
دخالت خانوادهها از جمله عواملی است که گاهی اوقات سبب جدایی میشود یا به وخامت اوضاع دامن میزند حتی اگر میخواهید با آرامش و دلایل منطقی از همسرتان جدا شوید، سعی کنید این آمادگی ذهنی را برای خانوادهها فراهم کنید تا بعدها از سوی آنها سرزنش نشوید. در این صورت حالتهای افسوس و پشیمانی بیشتر ایجاد میشود و شاید پیش خودتان بگویید کاش تحمل میکردم. البته گفتوگو با خانوادهها باید به اندازهای باشد که آنها در جریان قرار گیرند و البته توضیح دلایل قانعکننده برگ برنده شماست تا با مخالفت آنها روبهرو نشوید وقتی خانوادهها بدانند که جدایی شما به صلاح هر دو طرف است و زندگیتان لذتبخش نیست. این اتفاق را راحتتر میپذیرند.
جدایی بعد از سالها زندگی مشترک
بعضی روانشناسان معتقدند اگر زوجها بتوانند تا دو سال اول زندگی مشترک به تفاهم برسند زندگیشان دوام خواهد داشت. اما در این مورد استثنا هم وجود دارد. در مواردی زوجها بعد از سالها زندگی مشترک و با داشتن فرزندان بزرگسال و حتی نوه تصمیم به جدایی میگیرند و به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک فایدهای ندارد در صورتی که زوجها در سنین بالا همه قدمها را برداشته و متوجه شدهاند که نمیتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند، میتوانند برای طلاق اقدام کنند و البته توصیه میشود که پس از جدایی برای بهبود روان نزد مشاور و روانشناس بروند تا راحتتر به زندگی عادی برگردند علتشناسی طلاق و زوج درمانی به آنها کمک میکند تا مشکلات را بشناسند و به تفاهم مشترک برسند حتی یکی از زوجها با مراجعه به مشاور میتواند دوباره این موضوع صحبت کند که طلاق او تا چه حد درست بوده، در نهایت به رضایت برسد و شرایط را بپذیرد.
طلاق ممکن است آسیبهایی به همراه داشته باشد که یکی از آنها افسردگی است اما در شرایطی که زن و مرد به این باور رسیده باشند که چارهای جز طلاق وجود ندارد. احتمال بروز این آسیب به حداقل میرسد.
وقتی طلاق مفید است
در شرایطی که زن و شوهرها با آگاهی و بدون تنش و دردسر از هم جدا میشوند، این جدایی برایشان مزایایی هم به همراه دارد و کمتر آسیب میبینند وقتی یکی از زوجها مایل به طلاق نباشد درگیری و مشکلات بیشتری ایجاد میشود. هر قدر دلایل جدایی منطقیتر باشد، هر دو طرف شرایط موجود را راحتتر میپذیرند و با شرایط کنار میآیند بنابراین مهم است که با خودتان رو راست باشید و در نبرد علل و احساس، کاری کنید که منطقتان در عواطف پیروز شود. وقتی دو طرف آمادگی ذهنی دارند از نظر عاطفی کمتر آسیب میبینند و اگر بچه داشته باشند، فرزندان هم سادهتر با جدایی والدینشان کنار میآیند بنابراین بهتر است برای فرزندان هم دلایل قابل قبولی برای طلاق توضیح دهید تا بعدها شما را سرزنش نکنند.
مقابله با افکار منفی
افرادی که در آستانه جدایی از همسرشان قرار دارند یا طلاق میگیرند ممکن است در این روند با یک سری افکار منفی هم روبهرو شوند.
اما در شرایطی این افکار به حداقل میرسد و مراحل جدایی با تنش کمتری طی میشود شاید از خودتان بپرسند «آیا تصمیم من درست بوده است؟» یا بگویند «تحمل تنهایی مشکلتر است با زندگی مشترکی که در آن ناراضی بودم ؟» نکته مهم اینجاست که فرد باید سعی کند قبل از طلاق و جدایی برای خودش روشن کند که غیر از این راه دیگری نداشته و طلاق برای او بهترین گزینه ممکن به شمار میرود یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با افکار منفی استفاده از مشاوره است. در این صورت یاد میگیرید که برای پیشگیری از ورود افکار منفی به مغزتان از روشهای درستی استفاده کنید.
ارتباط دوستانه بعد از طلاق
زوجهایی که فرزند یا نوه دارند لازم است که بعد از طلاق با هم در ارتباط باشند بنابراین بهتر است روابط دوستانهشان را حفظ کنند در واقع روانشناسان توصیه میکنند که زوجها پس از طلاق بهعنوان یک غریبه محترم یکدیگر را تحمل کنند و در ظاهر نشان دهند که با هم دشمنی ندارند. در این صورت میتوانند در مهمانی یا تولد نوهها شرکت کنند و ارتباطات بیشتری داشته باشند. این کار زمینه افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد و توصیه بسیار مهمی است. در واقع قرار نیست که زوجها همدیگر را دوست داشته باشند ولی میتوانند حداقل رابطه را حفظ کنند تا از لحاظ روانی زندگیشان سالمتر شود.
پس اگر شما هم در سنین بالا در آستانه جدایی هستید به این فکر کنید که طلاق هم بخشی از زندگی انسان بوده و هر دوی شما در این جدایی نقش داشتهاید. بنابراین واقعیتها را بپذیرید و احساساتی رفتار نکنید.
طبیعی است که ناراحت باشید اما به هر حال قبول کنید که دشمن نیستید و میتوانید همسر سابقتان را بدون ناراحتی باز هم در جمعها ببینید و احساس ندامت و پشیمانی نداشته باشید.
در اینجا توصیه هایی وجود دارد که ” چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟” اگر مشکلاتی دارید بدانید که :
* بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .
در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان ایجاد و تداوم آن بودید .
* خودتان را فریب ندهید .
از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟
* روزهای زندگیتان را هدر ندهید .
اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : ” من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم .” پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .
* افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .
” زندگی من تمام شده است .” ” من همه چیز را از دست دادم .” ” همه چیز خیلی بد است .” افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک میکند .
* زمان خود را با افسوس هدر ندهید .
شما باید به خودتان بگویید : ” اتفاقی است که افتاده !” شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید .
* برای فرزندانتان الگو باشید .
در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است .
به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان .
* با کودکانتان صحبت کنید .
طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند .
* در زندگی پس از طلاق از دیگران کمک بگیرید.
اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .یک گروه حمایت کننده از نزدیکترین دوستانتان داشته باشید که حمایتگرعاطفی ،راهنمای همیشگی ومشوق شما در کارهایتان باشند.بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می گیرید.
* از امکانات و موهبت های اطراف خود استفاده کنید.
هرکاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خودتان را کشف کنید و برای کمک به خود و حرکت در یک مسیر جدید و مثبت روی آنها متمرکز شوید.هرشخصی حقیقت وجودی دارد که فقط خودش میداند وباور دارد . به یاد داشنه باشید که شما نتایجی در زندگی بدست می آورید که ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.
* در زندگی پس از طلاق برای خودتان وقت بگذارید.
خودتان را در اولویت قرار دهید ،کمی خودخواه باشید و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید.بهترین هدیه ای که شما می توانید به فرزندانتان بدهید اینست که از خودتان خوب مراقبت کنید. یک کلاس جدید را امتحان کنید، ورزش را شروع کنید و سرگرمی های فراموش شده که سابقا انجام می دادید را دوباره شروع کنید.
* در زندگی پس از طلاق خانه رویایی تان را بسازید.
اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه هایتان میتوانید خاطراتی را بسازید که آنجا خانه رویاهایتان شود.
* خود واقعی تان را بیابید.
شما ممکن است زمان طولانی نیمی از یک زوج بوده اید. اما شما هنوز صددرصد یک شخصیت واحد هسنید. آن شخص را دوباره کشف کنید.
* آنچه را دوست دارید انجام دهید.
هرروز وقتی از خواب بر می خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد.یک لیست از آنچه شما را به اهدافتان میرساند تهیه کنید.
* روحیه شاد داشته باشید.
در زندگی جدید کمی تفریح و شادی کنید. خاطرات زیبایی را با فرزندانتان بسازید تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوی آینده بروند.
* در زندگی پس از طلاق در آینده از خود مراقبت کنید.
این مهم است که همیشه به روابط خود توجه کنید و از خود بپرسید که :” چقدربودن در این رابطه ارزش دارد؟” اگر شما در آن رابطه کاملا خودرا فراموش می کنید پس بهای سنگینی را می پردازید.
روشهای بازسازی زندگی پس از طلاق
گام ۱- انکار
ابتدا باورتان نمی شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می کنید یک کابوس طولانی می بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.
گام ۲- ترس
وقتی که باور کردید جدا شده اید، تازه ترس ها به سراغ تان می آیند. ترس هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.
گام ۳- سازگاری
حالا برای اینکه ترس هایتان برطرف شود دست به هر کاری می زنید. بعضی از این راه حل ها برای کوتاه مدت جواب می دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل ها بچگانه اند، چرا که در بچگی جواب داده اند.
گام ۴- تنهایی
حالا که بعضی از راه حل هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می کنید. این فکر به سرتان می زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام ها راحت تر طی می شوند.
گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی
در این گام برای رفع احساس تنهایی تان دنبال یک دوست می گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می روید.مشکل تازه اینجا شروع می شود. بعضی ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده اند. بعضی ها بعد از جدایی رابطه شان را به هر دلیلی با شما کم کرده اند. بعضی ها را هم خودتان طرد کرده اید اما بالاخره می توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.
گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن
همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.
گام ۷- اندوه
تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می آورد. اینجاست که حس می کنید چیز بزرگی را از دست داده اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می آید.
گام ۸- خشم
بعد از غم خشم می آید. احساس می کنید در حق تان بی انصافی شده است. احساس می کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابق تان.
گام ۹- رها کردن
حالا دیگر می خواهید رها کنید. می خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می شوید از نظر فیزیکی جدا شده اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.
گام ۱۰- خودارزشمندی
بالاخره گام های حس های مثبت فرا می رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می رسید.
گام ۱۱- انتقال
حالا دیگر بیدار شده اید و می خواهید آثار گذشته را از زندگی تان پاک کنید. به این دوره خوب می گویند دوران انتقالی.
گام ۱۲- صداقت
حالا دیگر نمی خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.
گام ۱۳- عشق
گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟
گام ۱۴- اعتماد
حالا دیگر می توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید.کاری که به خاطر زخم عاطفی تان بسیار مشکل است.
گام ۱۵- تمایلات جنسی
شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می رسید.
گام ۱۶- استقلال
حالا می توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می رسید.
گام ۱۷- هدفمندی
ذهن مستقل برای خودش هدف می گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف هایی می گذارید. هدف هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف هایی فراموش شده.
گام ۱۸- آزادی
بالاخره خودتان را کاملا رها می کنید. اینجاست که می توانید دوباره به فکر رابطه های جدید باشید چون ذهن تان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.