بخل یا حسادت و بررسی انواع مختلف آن
آیا بخل میتواند یک احساس مثبت باشد؟ به نظر شما آیا حسادت میتواند روی دیگری نیز اثر داشته باشد و به جای ویران کردن خود و اطرافیان در حقیقت بتواند در انجام امور به ما کمک کند؟ با یک مثال شروع میکنیم: شما برای مدتی نسبتا طولاتی دلتان را برای مقامی مدیریتی صابون زدهاید و تمام توانتان را برای رسیدن به هدفتان، وسط گذاشتهاید. به تمامی نصیحتها و پیشنهادات رئیستان در حوزه کاری گوش کرده و تمامی آنها را اجرا کردهاید. نه تنها از ساعات کاری خود نزدهاید، بلکه اضافه کاری هم داشتید. وقتی زمان انتخاب پست فرا میرسد شما مطمئن هستید که آن را صاحب میشوید، بعد از مدتی متوجه میشوید که رئیستان تصمیم گرفته است تا همکاری که از شما جوانتر است را برای پست جدید مدیریت انتخاب کند. شاید همکار جوان، خوش قیافهتر باشد و بتواند خودش را در دل همه جا کند اما به اندازه شما با شرکت همراه نبوده است و به اندازه شما سخت تلاش نکرده است. شما با خودتان فکر میکنید که “من لایق آن پست مدیریتی بودم”.
شما در حال حاضر فقط از اینکه نتوانستید آن موقعیت را به دست آورید ناراحت نیستید بلکه نسبت به همکارتان، تنفری را حس میکنید که قبلا اصلا در وجودتان نبود، شما نسبت به او خشمگین هستید چون موقعیتی را به دست آورده است که شما مدتها به دنبال آن بودید. بعد از مدتی متوجه میشوید که نزد همکاران دیگرتان مشغول بدگویی از او هستید و دائم به این موضوع فکر میکنید که چگونه میتوانید به جای انجام دادن کارتان، او را زمین بزنید.
بخل ، ترکیبی از احساسات
بخل یا حسادت یک احساس پیچیده و مختلط با احساسات دیگر است، آنجا شروع میشود که متوجه میشوید فردی، چیز ارزشمندی دارد که شما ندارید اما این احساس به تنهایی به سراغ شما نمیآید بلکه با احساسات دیگری از قبیل درد و نارضایتی همراه میشود. اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، حسادت باعث میشود ما از موقعیت اجتماعی کنونی خود آگاه شویم و در این شرایط بخل به فرد کمک میکند تا خود را بالا بکشد، تا خود را پرورش دهد و به موقعیتهای مناسب دیگری دست پیدا کند. این روی خوش حسادت است و برای افراد مفید و ارزشمند واقع میشود.
روی دوم بخل
اما حسادت یک نیمه تاریک نیز دارد، بجای تلاش کردن برای رسیدن به چیزهایی که میخواهید، ناگهان به فکر فرو میروید درباره همه آنچه که ندارید و شروع میکنید به کینهتوزی برای افرادی که آنچه که شما میخواهید را دارند. در این وضعیت بجای اینکه تلاش کنید خودتان را بالا بکشید، سعی میکنید فرد مقابل را از عرش به فرش بکشانید. این نوع از بخل دو برابر ویرانکننده است. حتی میزان ویرانی آن در فرد از تخریب دیجیتالی نیز فراتر است، نه تنها حس بدی به شما دست نمیدهد، بلکه شروع میکنید به حسادت و کینهورزی به آنانی که در حق شما هیچ بدی نکردهاند، بنابراین تعجبی ندارد که بخل به عنوان یکی از هفت گناه برجسته شناخته شده است.
نظریه گذشتگان و نظریه کنونی
از دیگاه سنتی، حسادت توسط رهبران مذهبی در گذشته شناخته شده است. تمامی افراد مطلع در فلسفه، حسادت را به چشم شیطان تشبیه کرده بودند که آدمی باید از شر آن خلاص میشد اما امروزه متخصصان باور دارند که حسادت میتواند یک جنبهی روشنی نیز داشته باشد بخصوص زمانی که ما از آن به عنوان انگیزهای استفاده میکنیم تا خودمان را پرورش دهیم. این زاویه روشن بخل با زاویه تاریک آن تفاوت دارد. در زاویه تاریک آن، ما سعی میکنیم در حق کسانی که به ما خوبی کردهاند بدی کنیم و در واقع نمک بخوریم و نمکدان بشکنیم.
وقتی همکارتان، صندلی را تصاحب کرد که شما آن را میخواستید، کاملا طبیعی بود که حسادت کنید یا راه خود سرزنشی را در پیش بگیرید. اما راههای متفاوتی برای سر و کله زدن با این حسادت وجود دارد. راه اول اینکه نقشهای طراحی کنید تا او را جوری زمین بزنید که نفهمد از کجا خورده است که این میشود همان زاویه تاریک حسادت یا میتوانید از او درس بگیرید و موفقیت را تقلید کنید. شاید شما باید روی خوش و رفتاری صمیمانه با او نشان دهید بجای آنکه تمام مدت با او خشک و جدی باشید، میتوانید از او کمک بگیرید که کدام بخش نیاز به تمرکز بیشتری دارد بجای اینکه سعی کنید در همه بخشها نهایت انرژی خود را به کار بگیرید. این روش، زاویه روشن بخل است.
در سال های اخیر تشخیص زاویه روشن و تاریک حسادت نیازمند تحقیقات و تجربیات زیادی بوده است. اما این موضوع، موضوعی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن رد شد، تحقیقات در این زمینه ممکن است بسیار پیچ در پیچ شود و گاهی اوقات زوایا به اشتباه تفسیر شود.
این 2 نوع حسادت خود را در شرایط مختلف به ما نشان میدهد و از خود 2 عملکرد به جای میگذارد:
- اول اینکه درباره شرایط کنونی به ما اطلاعات میدهد، این احساسات در مواقع خطر به ما هشدار میدهد و شرایط موفقیت را به ما یادآوری میکند.
- دوم اینکه حسادت میتواند نوع رفتار ما را عوض کند، وقتی احساس خطر میکنیم پس عکس العملی از خود نشان میدهیم تا از خودمان مراقبت کنیم در کل حسادت به ما کمک میکند که در شرایط مختلف چگونه عمل کنیم، اما باید بتوانیم نوع حسادت را در شرایط مختلف تشخیص بدهیم.
اگر زاویه روشن بخل و زاویه تاریک آن دو احساس متفاوت باشد پس عکس العملها در شرایط مختلف متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال ترس و خشم هر دو در مواقع تهدید و خطر به کار میروند. اما ترس باعث شده که فرد از خطر دوری کند ولی خشم باعث میشود که فرد به آن حمله کند. میبینید که 2 عکس العمل متفاوت وجود دارد اما نکتهای که وجود دارد این است که کدام به زاویه روشن و کدام به زاویه تاریک مربوط میشود؟
سخن نهایی:
وقتی میگوییم بخل میتواند اعمال ما را کنترل کند، شاید اینطور به نظر برسد که ما موجودات بیچارهای هستیم که توسط احساساتمان کنترل میشویم. این قضیه شاید برای حیوانات درست باشد ولی برای ما انسانها اوضاع متفاوت است. ما میتوانیم اجازه دهیم که ترس ما را تبدیل به افرادی بیعرضه و ترسو کند یا میتوانیم شجاعت به خرج بدهیم و با چالشهایمان دست و پنجه نرم کنیم.
منبع: https://mag.asanteb.com