تاثیر دعوای والدین بر کودک و فرزندان را بشناسید
دعوای والدین بر زندگی کودکان تاثیرات بدی دارد. اولا والدین باید تا می شود با منطق مشکل را حل کنند و دعوا نکنند. دوما اگر عصبانی بودند حداقل جلوی بچه ها دعوا نکنند. حتی اگر بچه را به اتاق هم بفرستید باز او صدا را می شنود. کاش همه ما قبل از اینکه بچه دار شویم اداب تربیت کودک را بدانیم تا در اینده فرزندی افسرده، خشن، پراسترس و … نداشته باشیم. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره تاثیر دعوای والدین بر کودک اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.
دعوای والدین
اینکه پدر و مادرها ، گاهی اوقات باهم مخالفت و گاهی هم بحث میکنند، یک مساله عادی است. آنها ممکن است راجع به پول ، کارهای خانه یا اینکه وقتشان را چطور باهم بگذرانند، مخالفت کنند. گاهی درباره مسائل مهم که مربوط به خانواده است و البته خیلی وقتها هم بخاطر مسائل کم اهمیت مثل اینکه شام چی باشد یا کی به خرید برود، ممکن است مخالفتی پیش بیاید. کسانی که مدت زیادی باهم زندگی میکنند بطور طبیعی ، گاهی باهم مخالفت یا بحث میکنند.
مشاجره والدین و تاثیر ان بر فرزندان
بعضی وقتها اولیا باهم مخالفت میکنند ولی با آرامش باهم حرف میزنند و هر دو به هم شانس شنیدن و گفتن را میدهند. گاهی هم مخالفت شان را با دعوا و داد زدن به هم نشان میدهند. بیشتر بچهها از این دعواها خیلی نگران میشوند. صداهای بلند و کلمات نامهربان اولیا باعث میشود که آنها احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند. حتی وقتی که اولیا باهم قهر میکنند و اصلا حرف نمیزنند هم ، میتواند برای بچهها آزار دهنده باشد. گاهی بچهها فکر میکنند که در دعوی اولیا مقصر هستند، مثلا وقتهایی که بخاطر موضوعی که به بچهها مربوط میشود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچهها ایجاد میشود. اما این مهم است که بچهها بدانند که در رفتارهای اولیاءشان هیچ وقت مقصر نیستند.
معنی دعوای والدین چیست؟
بیشتر وقتها ، بچهها به این فکر میکنند که منظور پدر و مادر شان از دعوا چیست؟ ممکن است با خودشان فکر کنند که والدین آنها همدیگر را دوست ندارند و حتی ممکن است که فکر کنند که معنی دعوای آنها این است که میخواهند همدیگر را طلاق بدهند. اما دعوای پدر و مادرها معمولا این معانی را ندارد. این مهم است که بچهها بدانند که بزرگترها هم گاهی درست مثل خود بچهها ، باهم دعوا میکنند و در موقع دعوی ممکن است که حرفهایی زده شود که واقعا” منظور آنها نباشد. بعضی روزها بزرگترها خسته و کم حوصله میشوند و شاید از دست کسی عصبانی باشند، این وقتها ممکن است در خانه بحث و دلخوری و یا شاید دعوی پیش بیاید.
احساس بچهها در موقع دعوای والدین چیست؟
شنیدن صدای بلند یا کلمات نامهربان از اولیا ، معمولا بچهها را غمگین میکند. دیدن ناراحتی و غمگینی اولیا و اینکه نمیتوانند عصبانیت خودشان را کنترل کنند، باعث میشود بچهها بترسند یا احساس تنهایی کنند. موقع دعوی ، بچهها ممکن است بیشتر نگران یکی از اولیا باشند که بیشتر غمگین شده یا حتی بیشتر سرش فریاد کشیده شده است. یا ممکن است یکی از اولیا ،آنقدر خشمگین شده باشد که احساس خطر پیش بیاید.
گاهی هم اولیای عصبانی با فرزندشان هم ، عصبانی میشوند. بعضی اوقات ، بچهها از دعوی بزرگترها دل درد میگیرند یا گریه میکنند. یا خوابشان نمیبرد یا مدرسه رفتن برایشان سخت میشود. یکی از کارهای مهم این است که این احساس را با خود اولیا در میان بگذارند تا آنها به کمک بچهها بیایند. شاید بزرگترها اصلا حواسشان نباشد که بچهها ترسیدهاند و یا به آنها علت بحث را توضیح بدهند و احساس منفی بچهها را بر طرف کنند.
وقتی دعوای والدین زیاد طول بکشد یا زیاد تکرار بشود، چه کار باید کرد؟
هر چند که گاهی پدر و مادرها ممکن است باهم مخالفت کنند ولی اینکه سر هم داد و فریاد کنند یا حرفهای خیلی نامهربان بگویند و خلاصه به همدیگر بیاحترامی کنند، اصلا کار درستی نیست. گاهی اوقات ، دعوی بزرگترها ممکن است با خشونت و هل دادن یا شکستن چیزهای مختلف یا خدای ناکرده ، زدن همدیگر همراه بشود، که این کارها هم ، هرگز و به هیچ وجه کارهای درستی نیست. در این وقتها ، اولیا احتیاج دارند که کسی به آنها بیاموزد که چطور عصبانیت شان را کنترل کنند!
شاید بچهها با یکی از بزرگترهایی که به او اعتماد دارند مثل عمو ، پدر بزرگ یا معلم ، راجع به اینکه در خانه دعوی های زیاد یا خطرناک ، اتفاق میافتد و اینکه ممکن است کسی آسیب ببیند، صحبت کنند و از او بخواهند به خانواده آنها کمک کند. کسانی هم مثل دکترها میتوانند به خانوادهها کمک کنند تا راههای بهتر زندگی کردن و مخالفت بدون خشونت و توهین را اولیا بیاموزند. هرچند که این کار نیاز به زمان و تمرین دارد، ولی اعضای خانواده را به زندگی آرامتری نزدیک میکند.
اینکه اولیا گاهی باهم مخالفت کنند، اشکالی ندارد؟
مخالفت ، به شرط آنکه آبرومندانه باشد، به افراد کمک میکند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی پر شدن و منفجر شدن را میگیرد. مهم است که اعضای خانواده بتوانند باهم درباره احساس خود گفتگو نمایند، حتی موقع مخالفت. کار خوبی که مخالفت برای آدمها میکند این است که معمولا باعث میشود که یکدیگر را بهتر درک کنند و احساس نزدیکی بیشتری پیدا کنند.
اولیا هم درست مثل بچهها مخالفت میکنند و بعد باهم آشتی میکنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبی خواهند داشت. هیچ خانوادهای بدون اشکال نیست و بالاخره یک نقصی پیش میآید. حتی در خوشحالترین خانهها هم ، مساله وجود دارد و بزرگترها گاهی باهم بحث میکنند. معمولا ، همه اعضای خانواده کمک میکنند تا زندگی برای بقیه ، شیرینتر بشود. پس ، مخالفت ، قسمتی از یک زندگی است و با کمک محبت و فهمیدن همدیگر ، خانواده میتواند بیشتر مشکلات را بر طرف کند.
اکثر بچه ها متوجه ناسازگاری ها و تعارضات پدر و مادر می شوند و اگر بطور مداوم شاهد زد و خورد آنها باشند، نشانه هایی از پریشانی و ناراحتی های فیزیکی و احساسی از خود بروز می دهند.
برخی تحقیقات نشان می دهد: بچه ها حتی از شش ماهگی نسبت به استرس، صداهایی که در اطراف خود می شنوند و برخوردها و منازعات پرخاشگرایانه واکنش می دهند.
واکنش های فیزیکی دعوای والدین
بچه ها در هر سن و سالی در برخورد با دعوا و مشاجرات پدر و مادر خود، واکنش هایی از شوک و ضربه نشان می دهند. ندرتاً می خواهند که این دعوا ادامه پیدا کند از اینرو معمولاً سعی می کنند:
دخالت کنند؛ یا با ایجاد سر و صدا و اعتراض توجه والدینشان را جلب می کنند یا آنها را به خنده وامی دارند؛ یا از موقعیت فرار می کنند.
به طور کلی، هر چه بچه ها کوچکتر باشند، احتمال گریه کردن و نشان دادن واکنش های ترس از آنها بیشتر است. بچه های بزرگتر برای تمام کردن درگیری معمولاً حرف می زنند.
واکنش های احساسی دعوای والدین
شواهد و مدارک تجربی نشان می دهد: چیزهایی که والدین تجربه ( تاثیرات بد مشاجره والدین بر فرزندان ) می کنند، بچه ها هم تجربه خواهند کرد. از اینرو، اگر والدین عصبانی و ناراحت باشند، این احساسات به سایر اعضای خانواده نیز سرایت خواهد کرد. از آنجا که بچه ها والدینشان را الگوی خود می دانند و به آنها تکیه می کنند، دیدن آنها در حال دعوا و مشاجره برایشان ناراحت کننده خواهد بود.
این نوع رفتار می تواند منجر به ایجاد احساس استرس و اضطراب ( تاثیرات بد مشاجره والدین بر فرزندان ) در بچه ها شود. حس “خانواده” در آنها به همراه حس اعتماد به نفسشان تخریب می شود. وقتی می بینند پدر و مادر قانون شکنی می کنند درحالیکه همیشه آنها را از آن منع می کردند، باعث از بین رفتن حس اعتماد در آنها شده و این تجربه برای بچه ها بسیار گیج کننده خواهد بود.
اگر دعوا و مشاجره بخشی از زندگی عادی پدر و مادر باشد، بچه ها همیشه منتظر بروز بحث و درگیری بین آنها خواهند بود. علاوه بر این رفتارهای حفاظت از خود، بچه ها برای جلوگیری از بروز این درگیری ها خود را خسته می کنند. این مسئله آنها را در موقعیتی بسیار دشوار قرار می دهد و مجبورشان می کند که نقش یک آدم بزرگ را بازی کنند، درحالیکه نه از نظر فیزیکی و نه شناختی به آن اندازه نرسیده اند.
تاثیرات طولانی مدت دعوای والدین
الگوهای رفتاری ناسازگار در بچه ها ( تاثیرات بد دعوای والدین بر فرزندان ) زمانی شکل می گیرد که می خواهند خود را با دعواها و مشاجرات پدر و مادر وفق دهند. آنها گریه می کنند، علائمی از ترس نشان می دهند، در دعوای والدین دخالت می کنند و فرار می کنند.
بچه ها ممکن است حساس و مضطرب شوند. این خصوصیات رفتاری می تواند تاثیر بسیار هنگفتی بر اعتماد به نفس و عزت نفس آنها داشته باشد. وقتی الگوهای احساسی منفی از زمان کودکی در آنها شکل گیرد، اصلاح و تغییر آنها بسیار دشوار شده و در زندگی آینده آنها خطرساز خواهد شد.
اگر بچه ها بطور مداوم شاهد این دعواها باشند، به ویژه در محیط خانه، این رفتارها را تقلید کرده و در بازی با دوستانشان و در موقعیت های دیگر همانها را اجرا می کنند. مدل سازی از رفتارهای والدین، پدیده ای رشدی است که اگر دعوا کانون آن باشد، تاثیراتی بسیار مخرب خواهد داشت.
والدین اکثراً سعی می کنند حرفها و مشاجراتشان ( تاثیرات بد دعوای والدین ) را شب ها بعد از اینکه بچه ها به خواب رفتند انجام دهند تا خطر شنیده شدن آنها توسط بچه ها و ناراحت شدن آنها کمتر شود. توصیه می شود که اگر والدین می توانند احساسات خود را کنترل کنند، بهتر است مخالفت ها و ناسازگاری های خود را به تعویق بیندازند تا محیط و زمانی مناسب برای خالی کردن آنها پیدا کنند. بهتر است این مشاجرات در محلی به غیر از خانه انجام شود، پارک یا سایر محیط هایی که بچه ها در آن حضور نداشته باشند، مناسب تر است.
اما برای بسیاری از والدین دور نگه داشتن مشاجرات از خانه، غیرممکن است. خلق و خو به سرعت عوض می شود و قبل از اینکه حتی خودتان هم متوجه شوید، دعوا را راه انداخته اید.
تاثیر را به حداقل برسانید. بچه ها را وارد نکنید، آنها توانایی سازگار شدن ندارند. علائم و نشانه های پدیدار شدن دعوا و مشاجره را تشخیص دهید و آنرا به زمانیکه بچه ها حضور نداشته باشند معوق کنید.
یک قدم به عقب بردارید، تا ده بشمارید، آرام شوید و خودتان را از محیط خطر دور کنید. بهترین علاج عصبانیت، به تاخیر انداختن آن است.
از زبان احساسی در مشاجرات خود استفاده نکنید. بچه ها معمولاً متوجه می شوند که چه می گویید.
از تاثیرگذاری حرف ها و رفتارهایتان بر روی بچه ها آگاه باشید. بعنوان والدین، بچه ها بعنوان الگو به شما نگاه می کنند و از رفتارهای شما تقلید می کنند. اگر از فرزندانتان توقع دارید که درست رفتار کنند، پس اول خودتان باید درست رفتار کنید.
ناراحتی هایتان را روی کاغذ بیاورید. به این ترتیب می توانید آنها را به همسرتان نشان داده و آنها هم جوابتان را روی کاغذ بیاورند. معمولاٌ آوردن افکار روی کاغذ شما را متوجه می کند که موضوع چندان شدیدی برای دعوا و مشاجره وجود نداشته است. وقتی افکار در ذهن ما بماند، شدت آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد.
با مراجعه به مشاور خانواده، طریقه رفتار با همسرتان را اصلاح کنید.
سعی نکنید با سکوت عصبانیتتان را نگه داشته یا آنرا مخفی کنید. بچه ها به همان اندازه که نسبت به دعوا و مشاجرات حساسند، به ناسازگاری های غیرکلامی نیز حساسیت دارند.
با نشان دادن علاقه خود به همسرتان جلوی چشم بچه ها، مشاجراتتان را با محبتتان متوازن کنید. در مورد ناسازگاری ها با فرزندتان صحبت کنید.