چگونه روابط عاشقانه پس از ازدواج را حفظ کنیم
روابط عاشقانه پس از ازدواج موضوع این بخش از مجله پزشکی آسان طب است. اینکه در زمان دوستی یا زمان نامزدی عاشق هم باشید کار مهمی نیست. هنر آنست که بعد از مراسم ازدواج و دو سه سال بعد و الی آخر رابطه عاشقانه تان عین روز اول باشد. شما بعد سی سال ازدواج باید به اندازه یک هفته بعد ازدواج هم دیگر را دوست داشته باشید. اگر عشق شما روز به روز کمتر شود مطمین باشید زندگی خوبی نخواهید داشت.

روابط عاشقانه پس از ازدواج
براستی پس از ازدواج چه اتفاقی می افتد؟ چرا برخی زوجین از بودن در کنار هم احساس شادمانی دارند، اما برخی دیگر با وجود همسر، آنچنان احساس انزوا و تنهایی می کنند که انگار اصلا ازدواجی صورت نگرفته و شخص دیگری در کنار آنان زندگی نمی کند.
چرا بعضی افراد تازه ازدواج کرده با وجود اختلافات زیاد نهایتا به تفاهم می رسند، اما زوج هایی که روزی عاشق یکدیگر بودند و دوری از همدیگر را حتی برای یک لحظه طاقت نمی آوردند تا این حد از یکدیگر منزجر و متنفر می شوند.
واقعیت این است که هر ازدواجی با شرایط پرتنشی مواجه و همین شرایط موجب می شود جوهره زوجین محک بخورد. سازگاری با دیگری، شروع شغل جدید، تولد اولین فرزند، ارتباط با افراد جدید و بیماری یکی از زوجین نمونه هایی از این شرایط و موقعیت های تنش زاست.
نکته مهمی که در شروع ازدواج بیش از همه اهمیت دارد این است که تفاوت ها را بپذیریم و اصول ارتباطی موثر را رعایت کنیم. به دلایل زیستی و فرهنگی ما هرگز نباید انتظار داشته باشیم جنس مخالف ما را کاملا درک کند. با قدردانی و احترام به نبود شباهت های اساسی است که دوجنس مخالف می توانند همزیستی و وحدت هماهنگ و زندگی مشترک پایداری داشته باشند.

چند قانون برای روابط عاشقانه پس از ازدواج
درباره احساسات و عواطف واقعی تان با همسرتان صادق باشید: زمانی که درباره احساسات و عواطف درونی خود صداقت نداشته باشیم، روابط ما دستخوش ناملایمات روحی و اخلاقی می شود. فیلم بازی کردن، تظاهرکردن، پنهانکاری ها و حتی دروغ گفتن ها نشانه های عدم صداقت در یک زندگی زناشویی است.
همسرتان را دوستدار تفکر و ذهنیت خود کنید:
جذاب ترین بخش از وجود زنان و مردان را فکر و ذهنیت آنها تشکیل می دهد. پس سعی کنید همسرتان را عاشق تفکر و ذهنیت خود کنید و هر گز از ظاهر و اندام خود برای شیفته کردن وی استفاده نکنید؛ چراکه این امر، واهی و زودگذر است و با گذشت زمان و پیر شدن از جذابیت ها و زیبایی هایتان کم می شود.
از نظر عاطفی ـ احساسی سخاوتمند باشید و هرگز خساست به خرج ندهید:
سخاوت احساسی ـ عاطفی به این معناست که شما بدون هیچ گونه قید و شرطی آزادانه عشق، محبت و قدردانی و تشکر خود را به همسرتان ابراز کنید. البته منظور این نیست که هر پنج دقیقه یکبار قربان صدقه او بروید، بلکه باید سنجیده و مناسب سخاوت خود را نشان دهید.
به همسرتان تعهد روحی ـ قلبی داشته باشید، البته این تعهد باید دوجانبه باشد:
به خاطر داشته باشید مراسم ازدواج باشکوه، حلقه الماس، شیک ترین لباس عروسی یا دامادی هیچ کدام نمی تواند به شما در داشتن یک ازدواج موفق و شاد کمک کند و تنها تعهد احساسی ـ عاطفی است که زندگی مشترکتان را تا پایان عمر ضمانت می کند.

روابط عاشقانه پس از ازدواج و گفت وگوی موثر
گفت وگو کردن یا گفت وگو نکردن، مساله این است و کلید موفقیت یا شکست در ازدواج همین جاست. تجربه مشاوران خانواده نشان می دهد ۵۰ درصد زوج هایی که برای درخواست کمک می آیند، مشکل اصلی شان را عدم ارتباط و گفت وگو با همسر خود می دانند. وقتی پس از ازدواج ما ارتباط برقرار نمی کنیم، جریان زندگی را بند و مرداب راکدی از احساس ترحم به حال خود به وجود می آوریم. ما احساس تنهایی می کنیم، زیرا تنها هستیم. ما همسرمان را کنار گذاشته ایم و از زندگی با هم سر باز می زنیم. شاید هنوز با هم در یک خانه زندگی می کنیم، اما به صورت دو انسان تنها زندگی می کنیم، نه یک زوج واحد. خیلی ها در زندگی مشترکشان تنها و بی ارتباط هستند و این تنها بودن اصلا خوب نیست.
بر خلاف رویاهای دور و درازی که پیش از ازدواج داشتیم، ارتباط و گفت وگو به صورت خودکار و طبیعی به وجود نمی آید. از سوی دیگر برخلاف آنچه بعضی زوج ها تصور می کنند، ارتباط برقرار کردن غیرممکن نیست. چنان که ما بخواهیم با هم یکی شویم و از آن احساس گرم زندگی که عمیق ترین لذت و رضایت خاطر انسان است، بهره مند باشیم باید ارتباط درست برقرار کنیم.
تا زمانی که به یکدیگر اعتماد و با هم ارتباط برقرار نکنیم نمی توانیم همدیگر را بشناسیم و احساس خوبی داشته باشیم. هم حرف زدن و هم گوش کردن برای ارتباط موثر لازم است. هریک از ما ممکن است یکی از این دو هنر را بلد نباشیم، اما با آموختن آنها می توانیم ارتباط برقرار کنیم. مطمئنا تا زمانی که هر دو طرف در زندگی مشترک تصمیم نگیرند باهم ارتباط برقرار کنند ازدواجشان به موفقیت نمی رسد.
موانع مهم در برقراری ارتباط موثر پس از ازدواج
در اینجا به برخی موانع مهم در برقراری ارتباط موثر پس از ازدواج می پردازیم:
نداشتن اعتماد به نفس یکی از زوجین:
نداشتن عزت نفس یکی از بزرگ ترین موانع ارتباط پس از ازدواج است. خیلی از ما بنا به دلایلی با احساس بی کفایتی بزرگ شده ایم. مدام به شکست هایمان فکر می کنیم و موفقیت هایمان را بسختی به یاد می آوریم، در برخورد با هر کس احساس خطر می کنیم. بنابراین وقتی ازدواج می کنیم از ترس طرد شدن یا شکست خوردن عقایدمان را مطرح نمی کنیم غافل از این که نداشتن اعتماد به نفس بیش از هر عامل دیگری عوارض اختلال روانی را ایجاد می کند و یکی از مهم ترین عوامل افسردگی در زنان است. مسلما شما نقطه ضعف هایی دارید، حتما شکست هایی هم خورده اید، اما نقطه قوت هم دارید و می توانید در بسیاری زمینه ها موفق شوید. در هر کاری نهایت تلاش خود را به کار گیرید. از تمام قابلیت هایتان استفاده کنید و نگران چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند، نباشید. اگر همسرتان اعتماد به نفس ندارد و دوستش دارید به او نیز کمک کنید تا گذشته را بپذیرد و روی آینده تمرکز کند. به کمک محبت و توجه می توانید اعتماد به نفس همسرتان را بالا ببرید، این عمل شما یعنی پذیرش، عشق، درک و تشویق. با این کار در واقع جهت را به او نشان می دهید و این کار به جای یاس و نومیدی، نگرش مثبت را می نشاند و این یعنی رشد در زندگی مشترک.
نمی خواهیم همسرمان را برنجانیم:
خیلی از زن و شوهر ها به خاطر این که همسرشان را نرنجانند از ابراز عقیده شان خودداری می کنند. آنها فکر می کنند اگر صادق باشند، همسرشان ناراحت می شود. با این کار ما به یکدیگر مثلا مهربانی می کنیم. انگار که بچه هستیم. شاید تصورمان درست باشد، اما اگر قرار باشد مثل بزرگسالان با هم رابطه برقرار نکنیم چطور می توانیم با این طرز برخورد، بالغ شویم؟ البته منظور این نیست که به بهانه صداقت تمام احساسات منفی و دق دلی هایتان را برسر همسرتان خالی کنید. هدف این است حقیقتی را که وجود دارد با عشق و محبت بگوییم. هدفمان رشد رابطه است نه ویرانگری. این نکته مهم را هم به یاد داشته باشید. شما نباید بیش از اندازه و به صورت افراطی از همسرتان حمایت کنید چون ممکن است بعد به ضررتان تمام شود.
خودخواهی یکی از همسران:
خودخواهی در زندگی زناشویی یکی از موانع ارتباط و وحدت همسران است. ما ذاتا تمایل داریم به جهت مخالف برویم «نظر من همیشه درسته، فکر نمی کنی نظر تو اشتباهه». نقطه مقابل خودخواهی، عشق ایثارگرانه است که بزرگ ترین هدیه است که می توانیم به همسرمان بدهیم، اما تا زمانی که دست از خودخواهی مان بر نداریم این کار غیرممکن است. در رابطه با خودخواهی همسرتان شما صد درصد موفق نمی شوید آن را از بین ببرید، اما کار مهمی که می توانید انجام دهید این است که در رابطه با خودخواهی خودتان کاری کنید که برای همسرتان سرمشق شوید چرا که بیشتر ما به الگوی عشق و محبت پاسخ مثبت می دهیم.
عصبانی بودن یکی از طرفین:
مسلما خشم و عصبانیت مانعی بر سر راه ارتباط است. وقتی کسی عصبانی است، برقراری ارتباط با او اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. خشم اگر درست کنترل شود می تواند حوزه ای از رابطه تان را که محتاج توجه است، آشکار کند. اگر در رابطه تان یکدفعه دچار خشم شدید یا احساس کردید همسرتان از کوره در رفته، وقتی آرام شدید برگردید و دوباره درباره مشکل مورد بحث با همسرتان گفت وگو کنید. اگر بگذارید خشم شما را کنترل کند باعث جدایی تان می شود نه یکی شدن. خشم همیشه آدم ها را از هم جدا می کند، اما مهار خشم می تواند شما را به هم نزدیک کند.
خودداری از حرف زدن:
معمولا یکی از مشکلات زوج ها که بعد از ازدواج بیشتر متوجه آن می شوند این است که یکی از آنها از حرف زدن خودداری می کند و اغلب این مردان هستند که ساکت و خاموشند. همه ما در شخصیت مان نقاط قوت و ضعفی داریم، شاید بنا به دلایلی در دوران کودکی مان گوشه گیر و درونگرا شده ایم، اما این به آن معنا نیست که نمی توانیم یاد بگیریم درباره مسائل و تجارب مان با همسرمان صحبت کنیم تا لذت یکی بودن را تجربه کنیم. حرف زدن را می توانیم از مسائلی که در طول روز برایمان اتفاق افتاده شروع کنیم یا اگر قضیه ای در گذشته اتفاق افتاده و شما هنوز به خاطر آن ناراحت هستید سر صحبت را باز کنید و به همسرتان فرصت اصلاح بدهید. اگر نمی توانید مشکلتان را با کلام بگویید می توانید آن را در نامه ای بنویسید و از همسرتان بخواهید آن را در حضور شما بخواند. به هر حال باید درباره مسائل صحبت کنید چرا که تا وقتی ارتباط برقرار نکنید همسرتان ابدا نمی فهمد شما مثلا از آن اتفاقی که افتاده هنوز ناراحتید یا نمی تواند درک کند خواسته تان چیست. مطمئن باشید زندگی زناشویی ارزش تغییر دارد.
برای روابط عاشقانه پس از ازدواج از خودتان شروع کنید
- ـ هنگامی که همسرتان مشغول تماشای تلویزیون است بدون آن که هیچ حرفی بزنید فقط کنارش بنشینید. قرار نیست کار دیگری انجام دهید.
- ـ هنگامی که صبح از یکدیگر جدا می شوید از همدیگر خداحافظی کنید.
- ـ هنگام راه رفتن دست او را بگیرید این نشان می دهد برای لذت بردن از یکدیگر راه های ساده ای وجود دارد.
- ـ خنده و شوخی را از یاد نبرید. اگر خواسته خود را همراه با شوخی و خنده مطرح سازید، همسرتان در برابر آن موضع دفاعی نخواهد گرفت.
- ـ زیاد صداقت نداشته باشید. اگر ایرادی در همسرتان است که قادر به اصلاح آن نیست (البته منظور ایرادات بزرگ نیست) تاکیدی بر آن نداشته باشید و خودتان را خسته نکنید.
- ـ کمتر حرف بزنید. برخی از زوجین تمایل دارند همسرشان غیرعاطفی و خلاصه و مفید صحبت کند و زمانی را هم به او بدهد تا درباره حرف هایی که شنیده است فکر کند.
- ـ فراموش نکنید که مردان و زنان به دو زبان کاملا متفاوت صحبت می کنند.
- ـ برخی مواقع در مورد داشتن عدم توافق، توافق کنید چون بسیاری از عدم توافق ها بدون راه حل باقی می مانند.
- ـ به یاد داشته باشید تحسین و تمجید موجب تحکیم روابط زناشویی می شود، پس از آن دریغ نکنید.
- ـ مدام به فکر تغییر همسرتان نباشید. لطفا تغییر و بهبود در رفتار و بخصوص عادات بد را از خودتان شروع کنید . مطمئن باشید این تلاش شما برای تغییر خودتان بر دیگری هم تاثیرگذار خواهد بود.
- ـ خواسته تان را مستقیم بیان کنید، مثلا اگر همسرتان روز تولدتان را فراموش می کند و هدیه ای هم برایتان نمی خرد می توانید تاریخ را با ماژیک روی آینه اتاقتان بنویسید. این مانع بدخلقی شما و احساس گناه او می شود.
- ـ عکس همسرتان را در کیف خود بگذارید.
- ـ به همسرتان به صورت کلامی بگویید که دوستش دارید.
- ـ به سرکارش زنگ بزنید و بگویید فقط می خواستم صداتو بشنوم، دلم برات تنگ شده بود.
- ـ هنگام ورود به منزل با لبخند از یکدیگر استقبال کنید نه با اخم.
- ـ برای همسرتان به بهانه های مختلف هدیه بخرید حتی در حد یک دسته گل.
- ـ برای همسرتان یک شعر محبت آمیز یا حتی یک جوک SMS کنید.
اصول ارتباط سالم و روابط عاشقانه پس از ازدواج
ـ به همسرتان «برچسب» نزنید. برچسب زدن در واقع زیر سوال بردن هویت کلی همسرتان است. او را کودن، دیوانه، تنبل، بی خاصیت و خنگ خطاب نکنید. نتیجه این برچسب زدن ها از بین رفتن اعتماد، صمیمیت و نزدیکی بین تان می شود.
ـ از پیام «تو» سرزنشگر و توهین آمیز پرهیز کنید. «تو هیچ وقت نمی فهمی»، «تو فقط فکر خودتی» و جملاتی از این قبیل این پیام را به طرف مقابل می رساند که «تو خطا کاری و تمام تقصیر ها هم به گردن توست.»
ـ از پرداختن (نشخوار ذهنی) به گذشته ها پرهیز کنید. وقتی عصبانی هستید هرگز مسائل گذشته را مطرح نکنید. با برگشت به گذشته در واقع دلیل و مدرک برای ضعف و کاستی های همسرتان جمع آوری می کنید و پیام تان این است «تو بدی، تو بدی، تو بدی، تو همیشه این عیب را داشتی و اصلا بهتر هم نمی شوی» در نتیجه فاصله هایتان بیشتر و بیشتر خواهد شد.
ـ همسرتان را تهدید نکنید. «اگر به خانه مادرت بروی…»، «اگر فلان کار را انجام دهی…» پیام این تهدیدها این است که تو بدی و من قصد دارم حتما تو را تنبیه کنم.
ـ زبان بدن «باز» و «پذیرنده» داشته باشید. وقتی لب هایتان را می گزید، اخم می کنید، دندان هایتان را به هم فشار می دهید، چپ چپ به همسرتان نگاه می کنید یا با شک و تردید یا تنفر به او خیره می شوید، زبان بدنتان با صدای بلند و واضح می گوید «شما قصد ندارید ارتباط درست و موثری با همسرتان داشته باشید .»

خرافه های ازدواج
خرافه شماره یک: ازدواج خود به خود موجب خوشبختی می شود .
افراد خوشبخت بخوبی می دانند خوشبختی در حیطه ازدواج و خوشبختی فردی همواره یکسان نیست. آنها می دانند در شکل گیری احساس خوشبختی در یک زندگی مشترک متعهدانه و همراه با عقل و درایت، احساس خوشبختی فردی نقش بسیار مهمی دارد، اما آنها ابتدا به خوشبختی در حیطه مشترک خود و همسرشان اهمیت می دهند.
افراد بعد از ازدواج باید میان علایق شخصی و آنچه سبب تقویت زندگی مشترکشان می شود، تعادل برقرار کنند و این حقیقت را در نظر بگیرند که چشم پوشی از علایق شخصی به خاطر فردی که دوستش داریم جزءلاینفک و ضروری یک رابطه صمیمانه به شمار می رود و هنگامی که چنین حقیقتی در حیطه ازدواج نادیده گرفته شود، به معنای خودخواهی است و نتایج زیانباری برای شما و همسرتان به همراه خواهد آورد.
خرافه شماره دو: یک ازدواج خوب همواره عاشقانه باقی خواهد ماند.
این جمله را که «دوستش دارم اما عاشقش نیستم» را از زبان بسیاری از زوجین بعد از ازدواج شنیده ایم. این جمله در بسیاری از ازدواج های ناموفق به چشم می خورد. هنگامی که فردی می گوید همسرش را دوست دارد ولی عاشق او نیست به معنای این است که همسرش جذابیت روزهای اول آشنایی را ندارد. خاموش شدن شعله های عشق پرشور چیزی است که تقریبا در همه ازدواج ها رخ می دهد. این احساس شورانگیز در برخی زوجین تا چند سال دوام می آورد و در برخی زوجین نیز تنها پس از چند ماه که از ازدواجشان می گذرد، فروکش می کند، اما باید دانست حتی در چنین شرایط ناامیدکننده ای هنوز عشق وجود دارد، اما فقط شکل آن تغییر یافته است زیرا اگر عشق رمانتیک همچنان باقی بماند و زوجین در تمام لحظه ها مشتاقانه درگیر وجود یکدیگر باشند، زوجین نمی توانند به مسائل شغلی، پرورش فرزند و روابط اجتماعی بپردازند.
خرافه شماره سه: در یک ازدواج موفق انجام کارهای خانه و مراقبت از بچه ها به طور عادلانه میان زن و شوهر تقسیم می شود.
گاهی اوقات محققان دست به تحقیقات گسترده، بلندمدت و پرهزینه می زنند تا چیزی را کشف کنند که از قبل مشخص است و نیازی به کشف کردن ندارد، تقسیم عادلانه کار خانه یکی از این مسائل است. به خاطر انجام کارهای منزل هیچ گاه اوقات خود را تلخ نکنید. خانم ها باید این را بدانند که در این دوران با این که تقسیم یا تصور تقسیم ناعادلانه کارهای خانه موجب درگیری بسیاری از زوجین شده است، زنان بسیاری هستند که با این که همه کارها به تنهایی انجام می دهند، از زندگی مشترک خود رضایت دارند. پس نه این خرافه را باور کنید نه به خاطر آن با شوهر خود بجنگید.
خرافه شماره چهار: اگر از ازدواج خود ناراضی هستید طلاق بهترین راه حل است.
این نکته قابل قبول است که گاهی رفتارهای مخرب یک فرد از قبیل اعتیاد، اعمال غیرقانونی و اختلالات شدید روانی چاره ای جز طلاق برای همسر او باقی نمی گذارد، اما واقعیت این است که بسیاری از دلایل اقدام به طلاق فرد به خاطر موارد بیخود است. نیازی به توضیح ندارد که هیچ زن و شوهری در تمام موارد زندگی با یکدیگر توافق نظر ندارند. اختلاف در طرز تفکر به ما این فرصت را می دهد که چگونه از نگاه دیگری به مسائل نگاه کنیم و در صورت لزوم از خود انعطاف پذیری نشان دهیم. پس از ازدواج یادمان باشد ازدواج به تنهایی نمی تواند خوشبختی فرد را ضمانت کند، بلکه خوشبختی چیزی است که زن و شوهر باید آن را با تلاشی پیگیر دنبال کرده و به آن دست یابند پس با کوچک ترین اختلافی به فکر طلاق نباشید.
قانون پایداری عشق چیست؟
از الکساندر (شوهر) سؤال کردم که هرگز از اینکه عشق بین او و ماریان از بین برود و تنها بماند نگرانی به دل راه داده است؟ او خندید و در جواب گفت: «چنانچه نگران آن باشید که عشقتان از بین خواهد رفت، فراموش میکنید که این شما هستید که آن را به وجود آوردهاید. عشق خارج از وجود من و ماریان نیست بلکه مابین من و او جریان دارد و ما دو نفر آن را به وجود آوردهایم، پس نگرانی از این بابت نداریم.
من اعتقاد داردم که میتوان در عشقی پایدار غرق گردید و خود چنین عشقی را از نزدیک دیده و تجربه کردهام. حال تصمیم دارم قوانینی را که برای برقراری چنین عشقی کشف کردهام در اختیار شما نیز قرار دهم.
برای عشق خود وقت بگذارید: یک ازدواج موفق وقتی محقق میشود که هر کدام از زوجین برای عشق خود وقت بگذارند و حق تقدم در زندگیش بر این پایه استوار باشد. اگر ما انتظار داریم که عشق را بیابیم، ابتدا باید برای عشق ورزیدن وقت کافی بگذاریم. متأسفانه روانشناسی جدید بر «منِ» مستقل تکیه دارد. برای پایداری عشق حتماً باید بر خودمحوری خط بطلان کشید، به عبارتی در تمام ابعاد زندگی از «من» به سمت «ما» حرکت کرد.
زوجهای بسیاری در تنهایی لحظات غمانگیزی را تجربه کردهاند که در آن ارزش با هم بودن را کاملاً احساس کردهاند. شوهری تعریف میکرد که چگونه پس از یک تصادف شدید درون اتومبیل زندانی شد و همسرش از بیرون اتومبیل مشتهای گره کردهاش را به شیشه میکوبید و با صدای بلند گریه میکرد و او را میخواند. فکر کردم قبل از اینکه فرصت بیابم و بار دیگر با او باشم خواهم مرد. در همان لحظات بود که با خودم شرط کردم اگر زنده بمانم برای عشقم حتماً وقت کافی خواهم گذاشت. اکنون زمان در اختیار ماست و آن دقایق ناگوار سپری شده است.
برای روابط عاشقانه پس از ازدواج در مواقع بحرانی متحد و یگانه شوید: در یک بعدازظهر؛ بلافاصله پس از آنکه زوج مراجعه کننده مطبم را ترک کردند، ناگهان صدای مهیبی مثل شلیک یک گلوله بر جای میخکوب شدم، پس از چند لحظه که به حالت عادی بازگشتم از پنجره مطب خیابان را نگاه کردم، دیدم این زوج به طرف اتومبیل خود در حرکت هستند و یک سایه سیاه سنگین تیر چراغ برق مراقب آنهاست. آن دو دست در دست پیش میرفتند که فرد مشکوک سریع به طرفشان حرکت کرد. زن و شوهر دستها را محکم کرده و به سرعت خود افزودند.
بلافاصله شماره پیس را گرفتم و تا برقراری ارتباط، شبح نزدیک و نزدیکتر شد و من تشخیص دادم که یکی از محافظان خود ماست و کمی بعد هم پی بردم که خوشبختانه صدای شلیک اصلاًَ با آن زوج ارتباطی نداشته است؛ اما چون آن زن و شوهر از همه جا بیخبر بودند تنها با احساس خطر به هم نزدیکتر شدند و «حلقه احتیاط دو نفره» تشکیل دادند و نشان دادند که به هنگام بروز خطر یا وضع اضطراری متحد و یگانهاند.
چنیدن سال پیش که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکردم، همسرم (طنم) با من یک «حلقه احتیاط دو نفره» تشکیل داد. هرگاه دکتر برای معاینات مورد لزوم به اتاقم میآمد و خبر از پیشروی بیماری میداد، همسرم مرا در آغئش میگرفت انگار میخواست با هم یگانه شویم. گزارشات پزشک معالج غالباً دلسرد کننده بود تا آن روز که دکتر اخبار بسیار وحشتانگیزی داد. همان طوری که به پرونده سابقه بیماریام خیره شده بود زمزمه کرد: «متأسفم، فکر نمیکنم جان سالم به در ببرید!»
قبل از هر پرسشی از پیامآور مرگم، همسرم از روی صندلی بلند شد لباسم را به دستم داد، تمام لولههایی را که به بدنم متصل بود به همراه سِرُم از دستم بیرون کشید و رو به من کرد و گفت: «زود باش برویم! بودن در حضور این مرد برای سلامتی تو خطرناک است.»
همان طوری که زیر بغلهایم را گرفته بود و برای خارج شدن از تاق کمک میکرد، دکتر خودش را به ما رساند و گفت: «او را برگردانید روی تخت!»
و همسرم گفت: «خواهش میکنم از سر راه ما کنار بروید!» با هم وارد کریدور بیمارستان شدیم؛ ناگهان دکتر خود را به ما رساند و بازوی مرا محکم و تلاش برای بازگرداندنمان نمود. همسرم در حالی که ورید ساق دستم را برای بند آمدن خون محل سوزن سرم میفشرد محکم و با اطمینان گفت: «برویم! ما باید با کسی مشورت کنیم که واقعاً بداند مشکل چیست.» آنگاه دست دیگری را به علامت متوقف کردن دکتر بالا برد و گفت: «از این جلوتر نبایید و به ما نزدیکتر نشوید!» سپس دو نفرمان مثل آنکه یک نفر باشیم به مطب امن و پر از امید دکتر دیگری پناه بردیم که تشخیص بیماری را با صدور حکم مرگ اشتباه نمیگرفت! من هرگز به تنهایی قدرت چنین حرکتی به سوی بهبودی را نداشتم.
برای روابط عاشقانه پس از ازدواجبه یکدیگر با محبت و عشق بنگریم: اغلب پدران و مادرن بیش از آن که متوجه رفتار خود با یکدیگر باشند در فکر این مسأله هستند که فرزندانشان چگونه با هم رفتار میکنند. زن و شوهر تماشاچی نیستند بلکه در زندگی یکدیگر نزدیک و سهمیماند.
خانمی به من گفت: «قبل از ازدواج شوهرم مرد بسیار گرم و عاشقپیشهای بود. او لحظهای از من غافل نمیشد و همواره با عشق و صمیمیت مرا مورد نوازش و لطف قرار میداد. از وقتی ازدواج کردیم، مثل سیبزمینی بیرگ شد و به جای ابراز هرگونه عشق و توجهی به من، فقط و فقط به تماشای مسابقات فوتبال میپردازد. او ابداً وجود مرا در کنار خود احساس نمیکند و تمایلی به برقراری روابط عاشقانه با من ندارد.»
و همسرش در پاسخ گفت: «طبیعی است! آیا اخیراً خودت را در آئینه تماشا کردهای؟ وقتی با هم ازدواج کردیم تو خیلی زیبا و تودل برو بودی ولی حالا با اون روبدشامبر کهنه و… اگر من یک عاشقپیشه به یک سیبزمینی تبدیل شدهام دلیلش این است که تو هم از یک عروسک به یک خدمتکار مبدل شدهای!»
این گفتگوی آزاردهنده و کودکانه، مبین آن است که همسران به جای جستجوی محبت و عشق در زندگی به دنبال عیبجویی و کشف معایب طرف مقابلاند.
آرتور جودیت وایرس مینویسد: «شیدایی و شیفتگی یعنی فکر کنید محبوبتان به جذابی و زیبایی رابرت ردفورد، به معصومیت سولژ نیتسین، به شوخ طبعی وودی آلن، به ورزشکاری جیمی کانرز و به باهوشی آلبرت انشتین است و اما عشق یعنی وقتی که دریابید او به جذابیت وودی آلن، هوشیاری و تیزهوشی جیمی کانرز، شوخ طبعی سولژ نیتسین، نیرومندی آلبرت انشتین است و هیچ کدام از مشخصههای رابرود ردفورد را نیز ندارد، اما با همه این احوال از نظر شما بهترین است.»
قانون پایداری و تداوم عشق توصیه میکند که به جای انتظار برای دریافت عشق باید عشق خود را بیدریغ نثار کرد.
برای روابط عاشقانه پس از ازدواج سعی کنید نگرش خود را به موضوعات تغییر دهید: زن: «نمیخواهی قبول کنی که رفتارت با مادرم درست نیست؟! او با ما مثل یک قدیس رفتار میکند و تو با او مثل یک عفریته!» شوهر: «تو چرا دیگر این حرف را میزنی؟ هرکس اگر فقط یک جو هوش و ذکاوت داشته باشد میفهمد که تحمل مادرت امکانپذیر است!»
این گفتگو به خوبی نشان میدهد که همسرات تا چه میزان برای تغییر تفکر یکدیگر بیهوده وقت صرف میکنند. آنهایی که در زندگی زناشویی خود به عشقی پایدار دست یافتهاند، کسانی هستند که واقعیت را پذیرفتهاند و آموختهاند که برای نقطه نظرهای متفاوت یکدیگر باید ارزش و احترام قایل باشند. با چنین نگرشی و قبول چنین تعهدی، قطعاً بخش عمدهای از مشکلات هرگز برای ظهور زمانی نمییابند. وقتی زن و شوهر بیاموزند که یک بعدی با مسئله روبهرو نشوند، مشکل خود به خود حل خواهد شد. زن قبول میکند و عنوان میکند که: «بیش از اندازه در هر کاری دخالت میکند و بر اظهارنظرهایش چه درست و چه غلط پافشاری میکند.» و مرد نیز میپذیرد و اقرار میکند که: «چون مادر زنم دائماً مراقبت رفتار و اعمال من است و چیزهایی را میبیند که خودم هرگز به آن توجه نکردهام! من هم عصبانی میشوم و همین کار را در مورد او انجام میدهم. قبول دارم کار درستی نمیکنم و سعی میکنم در رفتارم تجدیدنظر کنم.»
همسران خوشبخت و موفق معتقدند که همواره باید در کنار هم روابط عاشقانه و پر از محبت خویش را با استفاده از فرآیند آموزش ارتقاء بخشید.
برای روابط عاشقانه پس از ازدواجمراقب شریک زندگی خود باشید: عشق دارای انرژی خارقالعادهای است. همسران عاشق آن را احساس میکنند، دریافت میکنند و به همسران خود انتقال میدهند و همواره سعی در افزایش آن دارند. چنانچه همه انرژی خود را طرف عشق ورزیدن کنید به منبع انرژی لایزال عشق متصل خواهد شد. به هنگام مشاجره و دعوا انرژی منفی حاصل، بر هر دو نفر (زن و شوهر) اثر منفی میگذارد.
من وقتی همسرانی را در حین مشاجره میبینم دلم میخواهد فریاد بزنم: «تمامش کنید! دعوا را به پایان ببرسید و عشق را آغاز کنید!» بهتر است بیاموزید که چگونه عشق بورزید تا آنکه دعوا راه بیندازید! هرگز آرزو نکنید که در همزیستی با شریکتان برنده باشید بلکه همواره بخواهید تا پیوندی محکم، پایدار و مملو از عشق داشته باشید. ازدواج بدین منظور صورت میپذیرد که عشق خود را تقدیم دیگری کنیم نه آنکه در انتظار به دست آوردن و تملک شیئی یا فردی باشیم. ازدواج اتحاد دو انسان فداکار است.
مردی به من گفت: «بزرگترها همیشه میگویند که در ازدواج و زندگی مشترک باید حرف خود را به کرسی نشاند و همیشه «من» بود ولی من و همسرم در صدد هستیم تا بدانیم دیگری چه میخواهد تا به سرعت خواستهاش را اجابت کنیم. چنانچه شما برای اثبات «خود» کوشش کنید، شاید فقط خودتان برنده شوید ولی چنانچه برای برقراری و تداوم زندگی مشترکتان کوشش کنید، قطعاً هر دو نفر برنده خواهید شد.»
روابط عاشقانه پس از ازدواج مساله بسیار مهمی است و موجب بقای ازدواج و زندگی خواهد شد.
شما باید مطالعه تان را برای داشتن روابط عاشقانه پس از ازدواج مدام به روز کرده و افزایش دهید.