پیری زودرس و سن بحران میانسالی چیست ؟
پیری زودرس و سن بحران میانسالی دغدغه بسیاری از افراد است. اول از همه باید تا میتوانید از پیری زودرس جلوگیری کنید. مثلا تغذیه مناسب داشته باشید. ذهن تان را ازاد کرده و استرس را از خود دور کنید. شاد باشید. ورزش کنید. اما اگر هم کم کم علایم پیری در شما نمایان شد نباید ماتم بگیرید. دل یک پیرزن میتواند خیلی از یک دختر جوان شاد تر باشد. یک پیرمرد میتوان خیلی دقیق تر از یک مرد جوان موهایش را سشوار کرده و به پیاده روی برود. پس سعی کنید همیشه دل تان را شاد نگه دارید.
سن بحران میانسالی و پیری زودرس
در صد نفر آدمی که مدعی هستند سالم هستند 97 نفرشان اشخاصی هستند که از امراض خویش بی اطلاعند.
اگر با (سه تن) که یکی از فلاسفه مهم یونان قدیم بوده است هم عقیده شده ، بگوئیم که (آدمی نمی میرد بلکه خود را میکشد) گزاف نگفته ایم . اشتباه ننموده ایم اگه چه آدمی نمی تواند از مرگ یا از پیری بگریزد. اما لااقل میتواند به دنبال آنها چهار اسبه نشتابد.
باصطلاح (لئوپولد لوی) میتوان گفت (سکون غدد مترشحه داخلی) یعنی که پیری نتیجه بدی کار بعضی غدد مخصوصا غدد مترشحه داخلی است .
البته می دانید که شما دارای یک جهاز غددی هستید که مرکب است از غدد بزاقی که آب دهان از آن مترشح میشود و غده فوق کلیوی که محل تصفیه خون و ترشح ادرار است و کبدی که صفرا از آن مترشح میگردد . علاوه بر این غدد که ترشحات آنان ممکن است به چشم دیده شود . غدد دیگری از قبیل غدد نخاعیه و فوق کلیوی هست که ترشحاتی موسوم به هورمون دارند که از ترکیب این ترشحات اغلب شماها بی اطلاع هستید، ولی عمل و قدرت و توانائیشان به خوبی واضح و معلوم است .
این ترشحات که داخل بدن می گردند دارای اهمیتی اساسی و فوق العاده زیادی می باشند و سلامت و نیروی حیاتی و سجیه و مزاج و سرنوشت و طول عمر ، همه اینها وابستگی به آنها دارد.
پیری از آن شروع می شود که این غدد مترشحه داخلی بد کار کنند ، به گزارش آسان طب برای جلوگیری از پیری زودرس در جستجوی علل این سکون (غدد مترشحه ی داخلی) باشید. اگر می خواهید علت بدی کار کردن غدد مترشحه داخلی خود را دریابید . با اینکه موعد پیری را عقب تر ببرید . اما دریغ که غدد مترشحه داخلی در اثر مسمومیت بدن خراب می شوند .
سم است که منبع حقیقی پیری پیش رس می باشد، پیری زودرس نتیجه مسموم شدن خون و سمی مزمن و تصاعدی است .
پیری زودرس عموما شکست است وحادثه نیست .حالا که شکست است باید آنرا پیش بینی کرد و از آن جلوگیری نمود و کوشید تا عقب رانده نشود .
در زمان گذشته طبیب و عالم بزرگی بود که بوشار نام داشت، مشارالیه رماتیسم و نقرس و دیابت را به عنوان (امراضی که در اثر بدی تغذیه تولید می شوند) طبقه بندی کرده بود .
امروز اطبا جوان می گویند نارسائی غدد مترشحه داخلی و ثبات و سکون غده زائده و عوارض موسوم به (متابولیسم مواد غذائی) می باشد . این عوارض که شبیه به همان اثرات بدی تغذیه است مربوط به کم شدن عمل اکسیژن و عدم کفایت (کاربوراسیون) بدن می باشد . کاربوراتور بدن مختل شده زیرا که بنزین و سوختن بد است چرا ؟ برای اینکه غدد مترشه داخلی بد کار میکنند. آن وقت مساله دیگری باقی می ماند که این مسمومیت مزمنی که بسائیدگی اعضاء و نقصان قوه حیاتی و به طور خلاصه به پیری منتهی می شود از کجا سرچشمه می گیرد ؟ اکنون به قواعدی برای جلوگیری از پیری زودرس اشاره می کنیم .
قواعدی برای جلوگیری از پیری زودرس
در این بخش درباره پیری زودرس چه از نظر جسمانی و چه از نظر روحی اطلاعاتی را تقدیم می کنیم. امیدواریم از این بخش بهره کافی را ببرید :
1- پیری زودرس از نقطه ی نظر جسمانی :
باید بدن را به طور کامل پاکیزه نگه دارید تا از شر میکروب ها بر کنار مانید و غذای پاکیزه و سالم میل کنید که عاری از خوراک های محرک مانند الکل و گوشت زیاد باشد ، به طور کافی و منظم نفس بکشید تا خون خود را تهویه کرده و آنرا تقویت نمائید .
یک زندگانی فعال و ورزش های تربیت بدنی لازم است تا فعالیت بدن شما را حفظ کند و از تولید پیه و چربی در بدن شما جلوگیری نماید ، باید در جستجوی محرک های طبیعی چون استحمام در روشنائی با هوای پاک و صاف و آب و مشت و مال (ماساژ) باشید و در عین حال دائما بر علیه یبوست بکوشید .
2- پیری زودرس از لحاظ روحی :
باید زندگانی تان منظم باشد و از اضطراب و تشویقات روحی و بدنی دوری گزینید و عواطفی را که وجود شما را مسموم می کند حذف کنید و برای نیل به این مقصود سعی کنید خود را برای حصول آرامش و صبر و خیر خواهی و خوش بینی و شادی و نظم و اسلوب و انضباط آماده کنید .تمام این صفات مطلوب را می توانید به وسیله ی تلقین به نفس تحصیل کنید . مزاج و سرنوشت هر کس منوط به غدد مترشحه ی داخلی اوست ، فعل و انفعالات آنها ، هم در سجیه و هم در بدن هر دو تاثیر دارد ، عریان بودن در مقابل آفتاب (استحکام در روشنایی) باعث تحریک غدد فوق کلیوی می گردد . تنفس کامل غده زائده را تحریک میک ند .
مقدمات سن بحران میانسالی
در سن بحران میانسالی شخص در خود احساس خستگی می کند، قامتش اندکی خمیده می شود موهایش سفید شده و میریزد . استحکام لثه ها زایل شده و دندان ها سست می شود . شنوایی کم و قوه ی بینائی ضعیف می شود . قسمت داخلی بدن از حرکت طبیعی منحرف گشته و یبوست در مزاج تولید می گردد . و تخلیه بول زیاد می شود پوست بدن خارش می کند بالا رفتن و راه رفتن سریع باعث تنگی نفس می شود ،قوه تفکر مانند قوه کارکردن رو به ضعف می نهد و علاوه بر این ها منظره خارجی هم تغییراتی پیدا می کند، پیشانی چروک بر می دارد . در سن بحران میانسالی شکم علائم برآمدگی ظاهر می گردد . یا اینکه تمام بدن لاغر می شود و پوست بدن در روی استخوان ها موج می ریزند و چین دار می شود . صورت یا رنگ پریده یا برعکس جوش هایی در روی گونه ها و بینی تولید می گردد . در قسمت جلو گردن دو فرورفتگی عمودی مشاهده می شود . همینطور ظهور گونه های حیوانی در بالافک سستی پوست صورت را معلوم می دارد در شریان به کمترین کوشش و حتی در اوقات راحتی اثر بر آمدگی پیدا می شود .
و دیگر از علائم پیری بیشتر اوقات سرگیجه ، بهم خوردگی مزاج ، درد مفاصل و … ولی تمام این علائم و اثار که مقدمه کهولت و پیری زودرس اینقدر در نظر شما هم جلوه می کند، فقط دارای یک علت است که آنهم اثار دخول سموم مزمن در بدن می باشد .
در اثر مسموم شدن اعضاء دفاعیه که در همین فصل اسمی و وظایفشان را شرح خواهیم داد چنین تغییراتی ایجاد می گردد و اگر کسی حقیقتا بصحت خود علاقه مند باشد و به پزشک مجرب رجوع کند . او تشخیص خواهد داد که در خون او مقدار زیادی مواد بول (قند) و مواد صفراوی موجود است و حتی متوجه خواهد شد که در ادرار (کلی با سیل) و آلبومین وجود دارد .
و هرگاه کوچکترین عضوی از بدن زنگ بزند و کثیف شود ماشین بدن کندتر کار میکند زیرا کاملا در محافظت آن سعی نشده و روغنی که برای آن مصرف کرده پاکیزه و خالص نبوده است .
آنوقت است که موتور از حرکت طبیعی منحرف می گردد و هنوز هم اگر بدین نحو ادامه یابد ناچار است که از حرکت باز بماند .
هرچند پیدایش فصل پاییز زندگی در اشخاص فرق می کند ولی عموما ما بین سنین چهل و پنج تا شصت و پنج سالگی علامات آن پدیدار می گردد و جهتش این است که اعضاء دفاعیه شخص مسموم شده اند . این علامات و مقدمات تنها نتیجه تغییرات تشریحی و فیزیولژیکی لازمی در بدن نیست بلکه مقدمه تنزل و پیش قراول لشکر پیری و فرسودگی و ضعف قوای جسمانی و حیاتی است که اثر مسمومیت ، خود به خود در اثر خرابی غدد ، کبد ، طحال ، ریتین ، غدد درقی و … تولید می شود .
هریک از این غدد دارای وظیفه فیزیولوژیکی معینی می باشد و عامل مهمی در اعضاء تخلیه کننده و گرم کننده بدن است و نیز در جلوگیری از مسموم شدن بدن رل بزرگی را بازی می کنند و فعالیتش لحظه ای قطع نمی شود ، اعمال آنها برای حفظ تندرستی بدن نهایت لزوم را دارا است زیرا برای اینکه بتوانیم دوام کنیم بدن ما باید از سمومیکه خودش فراهم می کند یا ما از خارج تهیه می کنیم به واسطه ی اعضای نیرومندی تصفیه شود .
فکر کنید تا چه اندازه گازهای سمی که به واسطه احتراقات بدن تولید می شود در بدن ما وجود دارد و چگونه کثافت اغذیه فعالیت اعضای ما را فلج می کند. پس معلوم شد که کمترین توقف یا کوچکترین کندی اعمال این اعضا سموم داخل بدن چه فسادی تولید می کند و می بینید چگونه خطرات سمی ما را تهدید می کند .
اعضای دفاعیه ما نباید لحظه ای از حرکت بایستد و یا اینکه آهسته کار کند ، باید کبد ، غده درقیه ، غدد کلیوی بدون ثانیه ای توقف ، میکروب های مهلک را بسوزانند و مواد هورمونها را ترشح کنند، باید ریتین مواد مضره و بی مصرف را سوزانده و به شکل اسید کربنیک خارج کنند . باید کلیتین خون را تصفیه و سمومش را از مجرای بول دفع کند . باید غدد جلدی مولد عرق مقداری از کثافات بخور مضره را به شکل عرق از بدن خارج نماید .
اکنون میخواهیم یکدسته غددی که مدت هاست به کشف آنها موفق شده اند ولی وظیفه اصلی آنها تا پنجاه سال قبل مجهول بود بحث کنیم . این غدد هم در مزاج و هم در فعالیت اعضاء بدن در مقابل امراض نفوذ فوق العاده هستند و عمل مهم تر آنها عبارت از تراوش و انتشار موادی موسوم به هورمونها در قلب ما می باشد . این مواد حقیقتا دارای قعالیت عجیبی هستند و خود را وارد خون و غدد مترشح داخلی می کنند و بالاخره هر جائی که عمل آنها لازم باشد حاضر می شوند .
(دکتر گینو ) قوت هورمونها را برای بجوش آوردن مایعات اندازه گرفته – همانطوریکه مقدار بسیار کمی از خمیر ترش مقدار زیادی خمیر تهیه می کند ، ذره ای در این ماده هم کافی است که چندین هکتو لیتر نوشابه را مثلا شراب سیب را به جوش آورد .
انواع غده های مترشحه در رابطه با پیری زودرس
کمترین مقدار ماده مترشحه از غدد مترشحه داخلی می تواند تمام اعضای خود را اداره کند و به خون قوت و درخشندگی بخشد . پس بنا بر این تمام این غدد ، هم در تهیه فعالیت حیاتی ما بسیار سهیم می باشند و سزاوارند که جهل کانون نیرو یا چشمه های جوانی را درباره آنها بکار بندیم و حال به شهر آن غدد می پردازیم :
غده فوق کلیوی
غده فوق کلیوی در بالای کلیه ها واقع شده و تقریبا به اندازه غدد صنوبری می باشد . بواسطه ی عمل غده فوق کلیوی شخص فعال با استقامت ، دارای اراده قوی – عاشق کار ، زرنگ ، تند می شود و بالاخره تمام صفاتی که مربوط به شدت است در شخص ایجاد می کند .
غده درقیه
غده درقیه که در جلوی گردن واقع شده به شکل هلال و به طول انگشت شست است، غده سرعت می باشد . عمل آن عبارت از این است که به شخص و روح چالاکی می دهد و بدن را چابک می کند و گردش خون را به حالت طبیعی نگاه می دارد و نیز قیافه را بشاش ، عمل هضم را مرتب ، خلق را نیکو ، بدن را پر حرارت ، عضلات را نیرومند و محکم ، روح را بیدار و به حالت تعادل نگاه می دارد .
غده صنوبری
غده صنوبری که مرکزش در پائین مغز است و بدرشتی یک فندق می باشد غده طول است. فعالیت طبیعی او سبب زیبائی انسان می گردد و قامت وجسه را مستقیم ، هیکل را متناسب ومنظره شخص را جوان نگاه می دارد.
غدد جنسی
اعمال آنها باطنا به نمو و ترقی دادن اعضاء بدن مربوط است، آنها از دو جنس ترکیب شده و دو وظیفه مختلف را عهده دارند. یکی از آنها برای عمل توالدوتناسل تعیین شده باشد (تولید منی و تخم) دیگری برای تحریک فعالیت جسمی و اخلاقی ما می کوشد.
ظهور سن بلوغ بواسطه بزرگ شدن این غدد است و از عمل طبیعی آنها است که مردانگی را در مرد و حس مادری را در زن آشکار می سازد و همچنین تولید صفات نیکو ، فداکاری – شجاعت ، روح ابتکار ، نبوغ ، اختراع ، ازعملیات برجسته این غدد است و بالاخره عمل انهاست که روح و جسم ما را جوان نگاه میدارد و به علاوه این غدد دارای توانایی فوق العاده در مقابل سموم هستند و بدن اجازه میدهد که در زمان پیری بر علیه عوامل امراض جنگ کند و بدین واسطه است که جراحان و پزشکان برای نمو فعالیت حیاتی انسان این غدد را مورد دقت قرار می دهند.
سن بحران میانسالی و از دست دادن حس بویایی
این علامت در برخی موارد نشانه بیماری پارکینسون است و معمولاً به آرامی آغاز و به مرور زمان بدتر میشود. پارکینسون باعث لرزیدن عضله، کندشدن حرکتهای ارادی، سفت شدن عضله و از دست دادن تعادل میشود. برای تشخیص به موقع این بیماری حس بویایی خود را آزمایش کنید. گوش پاککن آغشته به الکل طبی را کنار ناف خود نگه دارید و به آهستگی به طرف بینی ببرید. اگر در فاصله ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر از بینی قادر به تشخیص بو شدهاید، یعنی که حس بویایی شما طبیعی است. اما اگر فقط از فاصله ۱۰ سانتیمتری این بو را حس کنید، این نشانه از دستدادن حس بویایی است؛ البته باید دانست ضعیف شدن حس بویایی دلایل دیگری نیز دارد.
منبع :
asanteb.com