امید داشتن و تاثیر آن بر ذهن انسان و موفقیت
می گویند قلب آدم حق شناس همواره در کنار قوای خلاقه جهانی قرار میگیرد و به پیروی از قانون ظروف مرتبطه و اصل عمل و عکس العمل، موجب خیر و برکت میگردد.در این مطلب از مجله آسان طب برایتان از امید داشتن می گوییم.
امید داشتن چه تاثیری دارد؟
فی المثل اگر پدری به فرزندش که از دانشگاه فارغ التحصیل شده قول بدهد که اتومبیلی به عنوان هدیه برایش خواهد خرید. هر چند که این قول را بلافاصله عملی نکند و انجام آن را به بعد موکول کند
با این حال پسر مثل زمانی که صاحب اتومبیل شده است، احساس خوشحالی می کند و حس امید داشتن و حق شناسی در او، وی را شاد و امیدوار نگه می دارد.
شکر گویی چه ارتباطی با امید داشتن دارد؟
به این ترتیب بود که آقای فوشه با استفاده از این تکنیک توانست به نتایج شگرفی دست یابد. او خود دراین باره چنین می گوید
صورتحسابها روی هم انباشته می شدند و من بیکار شده بودم و پشیزی پول نداشتم و سه کودکم گرسنه مانده بودند. چه کاری از من ساخته بود؟
هر روز مرتبا صبح و شب ، در آن سه هفته لعنتی دست به دعا بر می داشتم با خلوص نیت می گفتم: «خدا را شکرت!»
امیدوار بودم این احساس سپاس و امید داشتن جای خود را به آرامش درونی بدهد و مرا از این اضطراب و اندوه بیرون بکشاند. در حالی که من عقل و درایت باطنی خود را طرف خطاب قرار میدادم و به یقین آگاه بودم که آن چه را که با دیدگانم قادر به دیدن نیستم با چشم دل خواهم دید.
در آن وضع من به غذا و پول و رفاه و آسایش احتیاج داشتم و راه به جایی نمی بردم و تکلیف خود را نمی دانستم. در این شرایطی که از هرگونه اندیشه و احساسی تهی شده بودم جای تعجب نبود که این تنها رابطه معنوی خود را نیز از دست بدهم.
ولی با این وجود در تمام اوقاتی که در آن وضع فقیرانه که کارد را به استخوانم رسانده بود، به سر می بردم دایماً دست سپاس بلند می کردم و از ته دل به شکرگزاری می پرداختم.
فقط یک چیز برایم روشن بود آن هم این که در آن فقر و مسکنت لحظه ای از اندیشه کار پیدا کردن و قرضها را پرداختن و زندگی ساده و خوشی داشتن غافل نمی ماندم.
و سرانجام آن لحظه فرا رسید یک روز که در خیابان پرسه میزدم برحسب تصادف به یک دوست قدیمی برخورد کردم که حدود بیست سال بود او را ندیده بودم.
شکرگویی و اثر آن در زندگی
از کار و بارم جویا شد و بعد از آنکه به حال و روزم پی برد مرا از همان دم در کارخانه اش استخدام کرد و مبلغ پانصد دلار هم به صورت علی الحساب پرداخت نمود
و آقای فوشه در پایان افزود از آن به بعد من در آن کارخانه به کار مشغولم و تا معاونت موسسه نیز ارتقاء مقام پیدا کرده ام و دمی از شکر گویی باز نمی مانم و هرگز قدرت سحر آمیز آن کلمات را در آن لحظات تنگی معیشت از یاد نمیبرم.
ممنونم از مطالب خوبتون. چقدر خوب توضیح میدین. خدا خیرتون بده