حقایقی در مورد دژاوو و علت وقوع آن
دژاوو (Déjà vu ) کلمه ای فرانسوی به معنای “پیش از این دیده شده” است که این همان حس غریب و وهمی می باشد که در مواجهه با منظره، اتفاق یا تجربه ای کاملا جدید به آن دچار میشویم و تصور میکنیم این واقعه، در گذشته و کاملا به همین ترتیب برایمان رخ داده یا شاهد رخ دادن آن بوده ایم و به آن پاراآمنزیا paramnesia هم میگویند. (پارا معنی موازی میدهد و قسمت دوم یعنی mnimi معنی حافظه البنه به یونانی). دژاوو حالتی جالب است که احتمالا برای همه ی ما پیش آمده است به همین دلیل ما در این مطلب تلاش کرده ایم که اطلاعات مفیدی از این فرضیه را در اختیار شما قرار دهیم.
دژاوو
برای اولین بار امیلی بویراک، دانشمند فرانسوی در سال 1867 این واژه را در در کتابش با عنوان «آینده دانش روانشناسی» به کار برد. این پدیده کمی پیچیده است و تئوریهای متفاوتی در مورد آن وجود دارد اما حدود 70درصد از مردم اظهار میکنند، دژاوو را تجربه کردهاند. هر چند بیشتر این اتفاق در افراد 15 تا 25 سال میافتد و دانشمندان عقیده دارند با بالا رفتن سن این اتفاق کمتر میافتد. تجربه دژاوو غالبا با حسی از آشنایی و همچنین احساس غرابت همراه با وحشت و مرموز بودن همراه بوده و معمولا چنین حسی به یک رویا ربط داده میشود اما گاهی این حس به قدری قدرتمند است که شخص اطمینان دارد واقعا در گذشته شاهد این ماجرا بوده است. به نظر میرسد که تجربه دژاوو بسیار معمول باشد، در تحقیقات رسمی، بیش از 70% جمعیت جهان لااقل یک مرتبه چنین حالتی را تجربه کرده اند. در ادبیات گذشته نیز اشاراتی به دژاوو دیده میشود و این نشان میدهد که این پدیده تنها مختص زمان ما نیست.
بد نیست بدانید حتی در بین مسلمانان هم بعضی از عوام از آیه 173 سوره مبارکه اعراف و تعریف عالم “ذر” چنین نتیجه گرفته اند که ما پیش از این یک بار در این جهان زیسته ایم و این همان خاطرات است! که چنین تفسیر و نتیجه ای باطل است, گرچه مفسرین چنین تفسیری هم درباره آیه نکرده اند چراکه نتیجه آن چیزی شبیه همان تناسخ بودیسم است که در اسلام جایگاهی ندارد. عده دیگری میگویند که دژاوو پدیده به خاطر تجربیات خروج روح از بدن ایجاد میشود، به این ترتیب بدن شخص میتواند هنگام خواب، از مکانها و موقعیتهایی دیدن کند که بدن خاکی او هرگز آنجا نبوده است. برخی از دانشمندان میگویند که دژاوو ناشی از واکنشهای عاطفی به وقایع مشابه است؛ برخی دیگر خاطر نشان میکنند که مدارهای کوتاهی در مغز ایجاد میشود که رویدادی را کسری از ثانیه زودتر از واردشدن آن به خود آگاهی فرد به حافظه او میفرستند. بدین ترتیب که پیام های الکتریکی در مسیر اعصاب بواسطه محرکهایی آنی و بر اثر برانگیختگی لحظه ای دچار کم و زیاد شدن سرعت شده و در نتیجه دو نسخه مشابه از پیام در زمانهای متفاوت به مغز رسیده و و در نتیجه فرد احساس میکند که این واقعه قبلا برای او رخ داده است.
نظریه هایی نیز وجود دارند که عدم ارتباط صحیح دو نیمکره مغز و همچنین تحریکات بیش از حد سریع نورونی را عامل این پدیده می داند. شاید یکی از تصدیق شده ترین تئوریها مربوط به تاخیر در رسیدن نور به یکی از چشمها باشد. درواقع یک چشم به جای هماهنگی کامل با چشم دیگر، با تاخیری اندک پیام آنچه دیده را به مغز میرساند این حالت به ایجاد حسی از آشنایی در برابر منظره ای منجر میشود که تنها یک بار دیده شده، اما پیام دیدن آن دوبار به مغز مخابره شده است.
علم درباره ی دژاوو چه میگوید
به تازگی مطالعهای روی افرادی که چنین تجربهای داشتهاند انجام شده که در آن 4 نفر از شهروندان انگلیسی ابراز کردند، به طور مداوم این حالت را تجربه میکنند. آنها از تماشای اخبار اجتناب میکنند، زیرا احساس میکنند قبلا آنها را دیدهاند و میدانند چه چیزی قرار است گفته شود. پژوهشگران دانشگاه امآیتی طی تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند که مرکز مغز فرد که هیپوکمپوس نام دارد، نوعی ماشین حساب، تجسمکننده و بررسی کننده اطلاعات مربوط به حافظه است. این فضا از مکانهایی که فرد میبیند یا تجربه میکند نقشهبرداری و برای استفاده در آینده ذخیره میکند. اما هنگامی که 2 تجربه شبیه هم آغاز میشود، این نقشههای ذهنی به روشهای مختلفی تعبیر و بازخوانی میشوند. نتایج این تحقیقات نشان میدهد این پدیده، نتیجه عملکرد ناهنجار مغز در بررسی و محاسبه اطلاعات جدید است. آنها احتمال میدهند، مدارهایی که وقتی چیزی را به خاطر میآورید فعال میشوند در افراد تجربه کننده دژاوو همیشه در حالت «روشن» است. در طول سالها بسیاری از دانشمندان سعی در نادیده گرفتن ارتباط این پدیده با تجارب زندگی گذشته داشتند. اما حالا آنها سعی دارند با مطالعه حافظه به کشف چیزهای بیشتری درباره اینکه چگونه حافظه شکل میگیرد،ذخیره و بازیابی میشود دست پیدا کنند.
فرضیهها و آزمایشهای مختلف دژاوو
فروید معتقد است، این تجارب ناشی از امیال سرکوب شده یا خاطرات مربوط به یک رویداد استرسزاست که افراد نمیتوانند به طور طبیعی به آن دسترسی پیدا کنند. در مطالعهای که در دانشگاه «دوک» انجام شد آنها عکسهای متنوعی از مکانهای متفاوت را به گروهی از دانشآموزان نشان دادند با این سؤال که کدام مکان برای آنها آشناتر است. هرچند قبل از نشان دادن عکسها، آنها تمام عکسها را برای حدود 10 تا 20 ثانیه تماشا کردند. در این آزمایش عکسهایی که به طور ناکافی مشاهده شده بودند به میزان زیادی آشناتر نشان داده میشدند.مطالعه دیگری که توسط آلن براون انجام شده تئوری «تلفن همراه» را برای این پدیده در نظر گرفته است. به این معنا که وقتی توسط چیزی ذهنتان منحرف میشود ممکن است توجه چندانی به اطرافتان نداشته باشد اما واقعا این چیزها به صورت آگاهانه در حال ثبت شدن هستند.
در سال ۲۰۰۱ یک بیمار مبتلا به آنفلوآنزا گزارش شد که برای تخفیف علائمش به او آمانتادین و phenylpropanolamine تجویز شده بود. بعد از آن، حالتی شبیه دژاوو در شخص ایجاد شده بود به طوری که در وسط دوره درمان فکر میکرد، قبلا یک دوره درمان را به اتمام رسانده است. عدهای هم دژاوو را با رؤیاها مرتبط میدانند، آنها معتقدند از آنجا که بیشتر خوابها صبح روز بعد به یاد آورده نمیشوند، بعضی از آنها به حافظه بلندمدت منتقل میشوند و بعدها در شرایط واقعی مشابه، شخص سایهای از رؤیاها را به یاد میآورد و تصور میکند آن وقایع را قبلا تجربه کرده است. اولین توضیح زیستی دژاوو بر این پایه است که دو پیام حسی در مغز ــ احتمالا یکی از هریک از چشمها یا یکی از هریک از نیمکرههای مغز ــ به علتی از هماهنگی خارج میشود و موجب میشود فرد، واقعه مشابهی را تجربه کند. دوبینی مغزی نامی بود که در ابتدا برای فرآیند مسوول این عارضه انتخاب شد؛ اما شواهد امر با آن متناقض بود.
اطلاعات دو چشم در تجزیه و تحلیل بینایی خیلی زود و قبل از آن که حسی را درک کنیم، باهم میآمیزند. علاوه بر آن آشناپنداری در افراد نابینا نیز رخ میدهد (توجه داشته باشید که آشناپنداری فقط به دیدن مربوط نمیشود و فعالیتها را نیز دربر مـیگـیـرد). ایـن مـطـلـب تـوسـط کـریـس مـولین، روانشناس دانشگاه لیدز انگلستان تایید شده است. افرادی وجود دارند که برای رهایی از صرع غیرقابل درمان، ارتباط بین دو نیمکره مغزی آنها توسط جراحی قطع شده است. در صورتی که فرضیه دوبینی مغزی درست میبود، باید انتظار میداشتید که این افراد دچار آشناپنداری پایدار شوند؛ در حالی که تاکنون گزارشی مبنی بر وقوع این حالت منتشر نشده است. هماکنون تئوری دیگری پدیدار شده است.
به نظر میرسد دژاوو به این علت مانند تکرار یک تجربه قبلی به نظر میرسد که در حقیقت تا اندازهای این احساس را در ما ایجاد میکند. آنی کلیرلی، روانشناس دانشگاه کلرادو در فورت کولینز به خاطر علاقهاش به اختلالات حافظه این نظریه را مطرح کرد. او با در نظر گرفتن مواردی چون هنگامی که احساس میکنیم مطلب درست سر زبـانـمان است یا وقتی چهره یک فرد برای ما آشناست اما او را به خاطر نمیآوریم، سعی کرد همتاهایی برای آشناپنداری پیدا کند. او میگوید یـکـی از تـئـوریهـای آشناپنداری این است که مـیتـوانـد یـک فـرآیـنـد مـربوط به حافظه باشد؛ خصوصیات یک وضعیت جدید ممکن است از تجربههای قبلی آشنا به نظر برسد. یک امکان این است که دژاوو بر پایه قسمتهای مختلف حافظه که منشاء دقیقی دارند استوار است، مانند تشابه بین دو محیط یا چشمانداز دو منظر، تصور کنید در سالن خانه جدید دوست خود نشستهاند و به اطراف نگاه میکنید. ناگهان با این احساس ترسآور روبهرو میشوید که گویا قبلا اینجا بودهاید، در عین حال میدانید که این امکانپذیر نیست. کلیرلی این مطلب را این طور توضیح میدهد که احتمالا این حساس آشناپنداری شما به این خاطر است که چیدمان مبلمان مشابه چینشی است که قبلا در جای دیگری دیدهاید و برایتان آشناست.میگنا دات آی آر.اگرچه نظریه تشابه مورد تایید خیلیها قرار گرفت اما مولین قانع نشد. شک مولین از آنجا ناشی شد که در یک مطالعه که او به همراه آکیرا اوکونور در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس در میسوری انجام شد، به نکته جالبی دست یافت. این مطالعه روی یک مرد 39 ساله مبتلا به صرع انجام شد که قبل از وقوع صرع دچار آشناپنداری میشد. مدت زمان این آشناپنداری به اندازه کافی طولانی بود که بتوان در طول آن آزمایشهای لازم را پیاده کرد.
دژاوو و عجایبی از یک بیماری
دژاوو به خودی خود مقوله عجیبی است و هنوز جنبههای مختلف آن به درستی شناخته نشده است. اما نکات جالب توجهی درباره آشناپنداری وجود دارد. مثلا این که حدودا 10 درصد مردم اظهار میکنند که هیچ وقت آشناپنداری را تجربه نکردهاند در حالی که برخی از افراد به طور مکرر دچار این حالت میشوند. کودکان برای اولینبار در حدود 8 یا 9 سالگی دچار این حالت میشوند که نشان میدهد درجهای از بلوغشناختی برای تجربه این حالت لازم است. جالب است بدانید که آشناپنداری با افزایش سن کمتر و در مواقع خستگی، اضطراب یا عصبانیت بـیـشـتـر مـیشـود. هـمـچـنین این حالت همراه با وضعیتهایی که باعث اختلال درک زمان میشوند (مانند صرع و اسکیزوفرنی) تشدید میشود. هرچند که ژن دژاوو وجود ندارد، ممکن است که بعضی از ژنهایی که با صرع همراه هستند بعضی از ما را بیشتر در معرض آشناپنداری قرار دهند. وقتی که مشکلات شدت میگیرند قسمتهایی از مغز که به خاطر آوردن آشنایی و هیجان را تنظیم میکنند، به طور گستردهای باهم ارتباط دارند. یک تحریک کوچک میتواند باعث احساس آشنایی خفیفی شود، در حالی که یک تحریک قوی میتواند به نواحی مجاور هیجانی سرایت کند و موجب احساس آشفتگی، سرنوشت شوم یا اخطار قبلی شود.
در سال 1955، ویلور پینفیلد آزمایشی را انجام داد که در آن شـوکـهای الکتریکی ضعیفی را به قسمتهای مربوط به حافظه بلندمدت مغز وارد کرد و به این ترتیب نشان داد که دژاوو ضعیفی را حتی به طور مصنوعی نیز میتوان ایجاد کرد. بررسیها نشان میدهد 8 درصد از کسانی که در آزمایش شرکت کرده بودند تصور میکردند در گذشته زندگی میکنند. برخی از دانشمندان بر این باورند که نقش هـیـجـان در ایـجـاد حـس عـجـیـبپـنـداری کـه با آشناپنداری همراه است یک نقش محوری است. آنها بر این باورند که قسمت دیگری از مغز که آمیگدال نام دارد و با هیجان مرتبط است نیز در آشناپنداری نقش دارد. آنها میگویند احتمالا بدون برانگیخته شدن هیجان، مغز نمیتواند شخص یا مکانی که قبلا دیدهاید را شناسایی کند.
رویاها و دژاوو
عده ای اعتقاد دارند که دژاوو خاطره رویاهایی است که میبینیم. هرچند بخش بزرگی از رویاها معمولا به یاد نمی ماند، مغز شخص در حالت خواب دیدن در بخشهایی فعالیت نشان میدهد که کار پردازش حافظه دراز مدت در آن انجام میگیرد. چنین تصور میشود که رویاها با نادیده گرفتن بخش حافظه کوتاه مدت، مستقیما وارد حافظه دراز مدت میشوند. در این مورد ۵۴۸; دژاوو میتواند خاطره رویایی فراموش شده باشد که با واقعه در حال وقوع، عناصری مشترک داشته باشد.
منبع: https://mag.asanteb.com
اطلاعات مفید و به درد بخور بود
متشکرم