چرا گاهی اوقات در انجام کارها نتیجه معکوس می گیریم؟

امیل کوئه روانشناس شهیر فرانسوی که چند سال قبل به امریکا رفت درباره قانون نتیجه معکوس این طور اظهار نظر می کند:در صورت بروز تعارض بین نیروی تخیل و اراده، همواره این اراده است که گرایش به سقوط پیدا می کند.در این مطلب از مجله پزشکی آسان طب برایتان از علت نتیجه معکوس گرفتن در انجام کارها می گوییم.

 

نتیجه معکوس کارها حاصل چیست؟ 

 

نتیجه معکوس

 

به عنوان مثال اگر به شما پیشنهاد بدهند که بر روی تخته ای که روی زمین قرار دارد راه بروید این کار را خواهید کرد. اما اگر به شما بگویند که بر روی همان تخته که در ارتفاع پانزده متری بین زمین و آسمان نصب شده راه بروید، چنین عملی را انجام خواهید داد؟

 

نخستین عاملی که مانع از اقدام شما به این کار خواهد شد نیروی تخیلتان خواهد بود که شخص را از خطر سقوط می ترساند و او را از این کار باز می دارد. به عبارت دیگر اندیشه مسلط اندیشه تصویر سقوط است که بر او چیره میشود.

 

میل و اراده و کوشش شخصی برای گذشتن از تخته درهم میریزد و ایده اصلی شکست جایگزین آن می شود.تلاش ذهنی عقیم می ماند و همواره در جهت مقابل میل ارادی سوق می کند.

 

القائات ناتوانی برای غلبه بر موانع و مشکلات وارد ذهن می شوند و این ضمیر باطن است که تحت تاثیر اندیشه مسلط قرار میگیرد، هر چند که از بین دو پیشنهاد متضاد همواره نیرومندترین آن را برمی گزیند کاری که بدون تلاش انجام شود بهترین می نماید.

 

ادای این کلمات باعث نتیجه معکوس می شود:

 

نتیجه معکوس

 

من خیلی دلم میخواهد از شر این بیماری نجات پیدا کنم اما هر کار می کنم فایده ای ندارد.

خیلی تلاش می کنم اما راه به جایی نمیبرم.

کارم روز و شب دعا کردن است و بس اما فایده ای ندارد.

هرقدر تقلا می کنم و از نیروی اراده ام کمک می گیرم بازهم به نتیجه نمی رسم.

 

در این صورت باید بدانید که خطا از خودتان است و خود کرده را تدبیر نیست. هرگز ضمیر باطن خود را زیر ایده های پوچ و منفی خرد نسازید و به این ترتیب آن را مجبور به اطاعت نکنید.

 

بازهم تکرار می کنیم که چنین ایده هایی جز شکست در پی نخواهد داشت و نتیجه معکوس از تلاشتان به دست خواهید آورد.بارها با دانشجویانی برخورد کرده ایم که میگویند در سر جلسات امتحان تمام محفوظات خود را از یاد برده اند و هر چه در یک باره سفید شده است.

 

نتیجه معکوس

 

آنها بعدها اعتراف کردند که در سر جلسه هرقدر به ذهن خود فشار آوردیم و از نیروی اراده مان کمک گرفتیم چیزی یادمان نیامد. اما اینان به محض اینکه پا از جلسه امتحان بیرون گذاشتند

 

و از آن حالت تشں واضطراب ذهنی خارج شدند راه حل تمام مسایل و پاسخ تمام سوالها را یافتند. به عبارت بهتر این جوانها با فشاری که به ذهن و ضمیر خویش وارد می ساختند خود را با شکست قطعی مواجه می ساختند

 

و این هم نمونه زنده دیگری از نتیجه معکوس است که با ضمیر باطن و نفسانیات خود نبایستی با جبر و زور برخورد کرد.

‫0/5 ‫(0 نظر)

مقالات پیشنهادی جهت مطالعه ی شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا