تحلیل تضادهای درونی انسان در جامعه
تضادهای درونی موضوع این بخش از مجله پزشکی آسان طب است. این تضادها بیشتر زمانی رخ میدهد که احتیاجات و تمایلات انسان ها با هم برخورد داشته باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این موضوع ادامه مطلب را مطالعه کنید.

تضادهای درونی
تضادهای درونی اغلب زمانی که تمایلات، احتیاجات، اعتقادات انسان با دیگران برخورد می کند، به وجود می آید. نوع و وسعت و شدت این تضاد درونی بستگی دارد به محیطی که در آن زندگی میکنیم، اگر انسان به فرهنگها و سنن موجود در منطقه پایبند باشد.
شخص کمتر با مسائل متضاد روبرو می شود. چون هر ان خود را در برابر مسائل و مشکلات تازهای نخواهد دید تا در انتخاب آن مشکل تصمیم داشته باشد. البته در چنین فرهنگی باز هم در بین مردم تضادهایی وجود دارد، ولی در مقایسه با تمدن و فرهنگی که در مرحله تحول سریع می باشد، کمتر است. امکان تضاد در افراد چنین جامعه ای خیلی زیاد نخواهد بود.
با ما در این مقاله از آسان طب همراه باشید.
آگاهی علمی در خصوص تضادهای درونی در جامعه
در جامعه ی متحول شده، علاوه بر تضادهای عادی و معمولی که لازمه ی زندگی است، تضادهای عصبی نیز وجود دارد که درد و مشکلات آن فوق العاده آزار دهنده است، که طول زندگی فرد را تاریک خواهد کرد. مهم ترین علامت تضادهای عصبی، تناقض و عدم هماهنگی در رفتارها، حالت ها، احساسات و تمایلات شخص است. هر نوع عارضه ی عصبی یا بیماری روحی حاکی از وجود تضادهای درونی است،
تناقض در رفتار، بی تصمیمی، تردید، تنبلی، اضطراب، افسردگی، یاس و بی امیدی، میل اجباری به کنارهگیری از مردم، عدم ابراز وجود، احساس حقارت، ترس، خجالت، بخل دشمنی و کینه توزی، حتی در بسیاری موارد سوء هاضمه های مزمن، سردردهاک شدید، نفس تنگی، رعشه و صدها عارضه دیگر، همه نشان دهنده و علامت وجود تضادهای عمیق عصبی و روحی است.
یکی از مشکلات تضادهای عصبی، این است که شخص سعی می کند، خود آنها را نبیند و نسبت به آنها بی خبر باشد، براک اینکه تمایلات و احساسات و اعتقادات شخص عصبی، تحت تأثیر تضادهای او می باشند. از طرفبا دیگر اگر هم به آنها آگاهی داشته باشد، باز قادر نخواهد بود، ازادانه و به میل خود تصمیم قاطعی بگیرد و مطابق عقل و منطق عمل کند.
مهمترین آثار و علامت این تضادهای درونی ، عدم هماهنگی در احساسات و رفتار و تضاد و کشمکش های درونی است که این حالات و رفتار و تناقض را در شخصی ایجاد می کند. تضاد اساسی که هسته ی آن را محیط ناجور و ناهنجار و خشن فرد در زمان کودکی در وجود او ایجاد میگردد و از آن به بعد این تضادها به علل مختلف و محیط ناجور، شدیدتر و عمیق تر میگردد و عوارض عصبی گوناگونی در کودک به دنبال خواهد داشت.
کودک به واسطه ی ضعف و زبونی جسمی و بی دفاعی در برابر محیط پر مخاطره، همیشه دچار دلهره و ناامنی خواهند شد و اطرافیان نیز به خاطر خشونت و زورگویی هایشان و همچنین بی توجهی نسبت به کودک و بیاعتنایی به احتیاجات خاص او، عدم راهنمایی صحیح، رفتار تحقیر امیز، فقدان محبت صادقانه و قابل اعتماد، تبعیض بین کودکان، بد قولی، خرده گیری و ملامت، ایجاد محیط دشمنی و کینه و خصومت و…، همه این ها عواملی می باشند که وحشت، احساس ناامنی، بیاعتمادی، تزلزل روحی و تشویش و اضطراب کودک را تشدید می کنند.
مخصوصاً احساس سوء ظن و بدگمانی را در کودک نسبت به اطرافیان خود ایجاد می کنند و بچه نیز احساس می کند که توجهات پدر و مادر و اطرافیان نسبت به او با صداقت همراه نیست.