چگونه به فرد داغدار دلگرمی بدهیم؛ ویدئو نحوه تسلیت

فرد داغدار کنترلی بر اعصاب و روان خود ندارد و باید او را آرام کنید. اما باید بدانید که در رفتار با فرد داغدار چه جملاتی را باید بگویید و چه جملاتی را نگویید. مثلا اینکه بگویید من تو را درک میکنم یا احساست را میفهمم کار درستی نیست. چون او مطمئن است کسی نمی تواند در این لحظه جای او باشد. چون او عزیزی را از دست داده نه فرد مقابل. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره رفتار با فرد داغدار اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.

فرد داغدار

رفتارهای فردی و اجتماعی ما، بخشی از آموخته هایمان از محیط و فرهنگ پیرامونمان است. در جوامع سازمان یافته بسیاری از این بدیهی ترین و ساده ترین مسایل و رفتارهای بین فردی، به روشهای گوناگون و از طرف نهادهای مختلف به شهروندان آموزش داده می شود. هرچند با رجوع به منطق، ادب و عقل خود میتوان بسیاری از این نکات ساده را تشخیص داد، با این حال در دست داشتن یک پروتکل و دستورالعمل ساده میتواند به بهبود رفتارهای بالغ و مثبت ما کمک کند.

چگونه با فرد داغدار همدردی کنیم: چه بگوییم و چه نگوییم!

فهرست زیر شامل نکاتی است که بهتر است هنگام تسلیت گفتن در نظر بگیریم.

– چه چیزهایی بگوییم:

فرد داغدار

بطور کلی هدف از ابراز همدردی نشان دادن دلسوزی و نگرانی شما برای فرد داغدار است. میتوان بزبان آورد که شما چقدر دلتان برای فردی که از دنیا رفته تنگ میشود یا میتوانید برخی خاطرات خوب گذاشته با وی را در میان بگذارید. مهمترین نکته برای مکالمه در این خصوص این است که دلواپسی و نگرانی خود را برای فرد داغدار نشان دهید. ابراز اینکه ناراحتید و به عنوان یک حامی قابل دسترسی و اتکا هستید بسیار موثر خواهد بود.

– « بابت از دست دادن … بسیار متاسفم »

اگرچه این اصطلاح تبدیل به یک کلیشه شده است، همچنان میتواند به عنوان یک راه مکالمه ی ساده و مختصر برای ابراز همدردی بکار رود. اگر جملات زیادی به ذهنتان نمیرسد، گفتن «بسیار متاسفم» میتواند نشانگر ناراحتی و همدردی شما برای آن فرد باشد.

– « تو در فکر من هستی / من به تو فکر میکنم. »

اینکه فرد داغدار بداند که به شرایط سخت روحی فرد آگاهید به او کمک میکند که کمتر احساس تنها بودن در آن شرایط سخت را تجربه کند و به او یادآوری میکند که شما به اندازه کافی برای او نگرانید که به او فکر میکنید.

– « او (فرد فوت کرده) یک انسان خارق العاده/بزرگ/شریف/… بود »

– « دلم برای او (فرد فوت کرده) تنگ خواهد شد »

– « میدانم که این شرایط برای شما بسیار سخت است »

اقرار به رنج و دردی که فرد داغدار احساس میکند میتواند تسلی بخش باشد. خیلی افراد که کسی را از دست میدهند خود را در تنهایی شدید و انزوا احساس میکنند و شما با اعلام آگاهی خود به سخت بودن شرایط موجود به فرد داغدار کمک میکنید که کمتر احساس تنهایی کند.

– « من عاشق تو هستم/ من دوستت دارم »

اگر به فرد سوگوار بسیار نزدیک هستند، یادآوری اینکه او را دوست دارید میتواند بسیار کمک کننده باشد. سوگواری میتواند منجر به حس تنها بودن شود، و با یادآور شدن اینکه شما آنها را دوست دارید و برای همدلی و یاری رساندن آماده اید میتواند به آنها حس آرامش دهد.

– « هر زمانی را که مناسب میدانی و آماده ای، دوست دارم با هم صحبت کنیم/خلوت کنیم و بیشتر راجع به فردی که از دنیا رفته صحبت کنیم تا بیشتر او را بشناسم »

اگر فرد متوفی را چندان نمیشناختید، پیشنهاد گوش کردن به صحبت های نزدیکان عزادار راجع به عزیز از دست رفته اشان، نه تنها به آنها حس مورد توجه قرارگرفتن میدهد بلکه حتی از میزان فشاری که فرد متحمل میشود نیز کم میکند. اطلاع دادن اینکه شما همیشه برای حمایت و کمک آماده اید میتواند یک دلداری موثر در شرایط پراسترس و ناراحت کننده موجود باشد.

– « یک خاطره مشترک خوب از فرد از دست رفته رو یادآور شوید »

فرد داغدار

چه چیزهایی نگوییم:

بسیاری افراد نگران گفتن جملات نادرست به فرد داغدار هستند. به این دلیل که فرد سوگوار اصولاً دچار احساسات جریحه دار شده است و بشدت حساس و احساساتی است و یک صحبت نادرست میتواند واکنشی شدید بهمراه داشته باشد. شما باید از موضع عشق و محبت و همدردی صبحت کنید و با صداقت کامل به شرایط سخت موجود اعتراف کنید. سه قانون کلی مناسب برای فهمیدن اینکه چه چیزی نگوییم عبارتند از:

۱- مرگ فرد متوفی را انکار نکنید.

۲- اینکه فرد سوگوار در شرایط روحی و احساسی سختی است را انکار نکنید.

۳- اینکه این مرگ میتواند زندگی تمام اطرافیان فرد را تغییر و تحت تاثیر قرار دهد را انکار نکنید.

– « من میدانم/میتوانم تصور کنم که شما چه احساسی دارید »

اگرچه این جمله یک ابراز همدردی به نظر میرسد، در خیلی موارد میتواند اثری برعکس بهمراه داشته باشد. هرکس سوگواری و از دست دادن عزیزش را به سبک متفاوت و مختص به خود تجربه میکند، و شما باید فرد سوگوار را تشویق کنید که به روش خاص خودش عزادار باشد. راه بهتر برای ابراز همدردی این است که بگویید » اگر مایلی راجع به اینکه چه حسی داری و چطور هستی صحبت کنیم، من همیشه آماده شنیدن هستم»

– « او الان در جای بهتری است »

بجز مواردی که شما مطمئنید که فرد متوفی و فرد داغدار هر دو به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، گفتن این جمله میتواند اهانت آمیز و ناراحت کننده باشد. بجای آن بهتر است که به رنج و ناراحتی که فرد سوگوار تحمل میکند اقرار کنید.

– « چطوری؟ خوبی؟ چه خبر؟ چی کار میکنی؟ »

برای اغلب افرادی که مرگ یک عزیز را تجربه کرده اند، پاسخ واقعی و درونی به این سوالات «خوب نیستم» است. هرچند قصد فرد سوال کننده جویا شدن از احوال فرد داغدار است، بدیهی بودن و خودمانی بودن بیش از حد این گونه سوالات باعث میشود که فرد داغدار مجبور به تعارف کردن یا احوال پرسی به سبکی که در عرف رایج است باشد و این خود میتواند حس سخت و دشواری برای فرد داغدار بهمراه داشته باشد.

– « دیگه میتونی به زندگی خودت برسی »

این جمله بخصوص در مواردی که فرد فوت شده دچار یک بیماری طولانی و دردناک بوده است میتواند بسیار ناراحت کننده باشد. هنوز فرد سوگوار نیاز به زمان و سپری کردن دوران عزاداری دارد. باید با دادن زمان و مکانی که وی برای عزاداری نیاز دارد از او حمایت کنید.

– « من نمیدونم چیکار میکردم اگر فلان عزیز من مرده بود »

در حالیکه این جمله میتواند کاملاً درست باشد، هیچ اثری در آرام کردن فرد سوگوار ندارد. در واقع میتواند منجر به این شود که فرد داغدار بیشتر احساس تنها ماندن و انزوا کند. بجای این جمله، عمق درد و رنجی که او متحمل شده است را بر زبان بیاورید و برای حمایت و همدلی اعلام آمادگی کنید.

– « حداقل مرگ سریع و بی درد بود / حداقل مرگ ناگهانی نبود و فرصت خداحافظی کردن داشتید / حداقل راحت شد (بخصوص وقتی فرد متوفی بصورت طولانی بیمار بوده است) »

مرگ یک عزیز فوق العاده سخت است، فرقی نمیکند چگونه اتفاق افتاده باشد. اگرچه شما سعی میکنید که به فرد داغدار نیمه پر لیوان یا نقطه مثبت قضیه را یادآور شوید، او همچنان نیاز به زمان برای عزاداری کردن دارد و در شرایط مناسبی برای نگاه کردن منطقی به این حادثه نیست.

– « نگران نباش، بزودی حالت بهتر میشه »

در حالیکه قصد کمک به فرد داغدار برای نگاه به آینده را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است که به او زمان لازم برای عبور از مرحله سوگواری داده شود. به هیچ عنوان وی را تحت فشار برای غلبه بر احساسات جریحه دار شده اش قرار ندهید.

چه زمانی تسلیت بگوییم.

فرد داغدار

درک اینکه چه زمانی بهترین زمان برای تماس گرفتن و ابراز همدردی است مسلماً وابسته به نوع ارتباط و میزان نزدیکی شما با فرد داغدار یا متوفی است. به عنوان قانونی کلی: – اگر رابطه شما خیلی نزدیک است، هرچه زودتر باید تماس بگیرید. – اگر با فرد آشنایی دارید بهتر است تا زمان برگزاری مراسم خاکسپاری یا پس از آن صبر کنید. بخصوص در مورد همکاران و در روابط حرفه ای.

بایدها و نبایدهای عرض تسلیت

بایدها و نبایدهای عرض تسلیت از زبان دکتر محمدعلی الستی (جامعه‌شناس ارتباطات و استاد دانشگاه)

انسان، موجودی اجتماعی است. یعنی بخش قابل ملاحظه‌ای از مشخصات و مختصاتش وابستگی متقابل با زیست‌گروهی او دارد. یعنی نمی‌توان گفت چون آن خواص یا خصلت‌ها موجود بوده، انسان زندگی جمعی را برگزیده یا چون آدمی در جمع می‌زیسته، آن ویژگی‌ها در وی پدیدار شده است…

مثلا زبان و توانایی‌های گسترده و عمیق گفت‌وگو از قابلیت‌های انحصاری نوع بشر است اما نمی‌توان تشخیص داد و تعیین کرد که چون انسان موجودی جمع‌گرا بوده، قدرت تکلم یافته یا به دلیل اینکه قادر به بیان بوده با همنوعان خود به زندگی گروهی روی آورده است. ویژگی‌هایی مانند ابراز شادمانی یا بیان غم‌ها نیز از این دسته‌اند که معلوم نیست چون آدمی برای تکمیل خوشی‌های خود نیازمند به اشتراک‌گذاشتن آنها با دیگران است (که همین انگیزه می‌تواند ریشه پیدایش بسیاری از جشن‌ها و پایکوبی‌های دسته‌جمعی به شمار رود) زیست اجتماعی را سازمان داده یا آنکه شادی‌ها و سرور جمعی انسان‌ها خود معلول اجتماعی‌بودن آنهاست و نیز پوشیده است که نیاز آدمی به وجود و حضور همدرد و غمخوار برای تحمل دردها و رنج‌های خود (که پایه و مایه ظهور سوگواری‌های گروهی محسوب می‌شود)، است که انگیزه حیات جمعی را فراهم آورده یا زیستار گروهی آدمیان باعث شده تا به تشریک آلام و اندوه خود با سایر همنوعان بپردازد.

به هر روی، همان‌گونه که همراهی و همگامی با شادمانی‌های آدمیان، از تبریک لفظی تا مشارکت در برگزاری جشن‌هایشان، اقدامی مبتنی بر نزاکت، تعاون و در یک کلام امری انسانی محسوب می‌شود، همدردی و سهیم‌شدن در تحمل مصائب انسان‌ها نیز از تسلیت شفاهی گرفته تا همکاری در برپایی مراسم سوگواری آنها، کردار و رفتاری نوع‌دوستانه و بغایت مطلوب به شمار می‌رود.

باید توجه داشت که همین غمخواری‌، اظهار همدردی و تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان، خود آدابی دارد که رعایت آنها می‌تواند ما را در رسیدن به اهداف انسانی و عاطفی‌مان یاری دهد و توجه‌نکردن به اصول این فرآیند و فقدان مهارت‌های کافی در این زمینه می‌تواند خود مساله‌آفرین، مشکل‌زا و نقض غرض باشد. برای توجه بیشتر به موضوع، به صورتی خلاصه به ذکر چند قاعده کلی در این حوزه بسنده می‌کنیم.

1 – برای دلگرمی گفتن به فرد داغدار نگویید غم آخرتان باشد

اظهار همدردی و آرزوی خوب برای فرد داغدار نباید در بطن خود خواسته بدی را برای وی به دنبال داشته باشد. مثلا معنی دیگر عبارت‌هایی مانند «انشاا… غم آخرتان باشد» یا «انشاا… دیگر غم نبینید» آن است که انشاا… دفعه دیگه نوبت خودتان باشد یا هرچه سریع‌تر بمیرید تا غم دیگری را به چشم نبینید. به جای چنین مضامینی، عبارت‌هایی مانند خداوند به شما صبر دهد، خداوند به خاطر صبرتان به شما اجر دهد، یا خداوند به شما سلامت دهد یا آرزومند سلامت شما هستیم، می‌توانند مناسب‌تر باشند. به یاد داشته باشیم که دعا و آرزو برای طول عمر داغدیدگان، هرچند ممکن است تلویحا و غیرمستقیم به معنای ایجاد امکان تحمل مصیبت‌ها و تجربه داغ‌های دیگر باشد اما اثر مثبت آن بیشتر است.

2 – برای دلگرمی گفتن به فرد داغدار فرد داغدیده را منع نکنید

در تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان نباید آنها را از ابراز احساساتی مانند گریه منع کرد. واکنش‌هایی مانند گریه، در تلطیف احساسات و تخفیف فشارهای روانی فرد داغدیده و سوگوار بسیار موثرند و فردی که برای تسلای سوگواران تلاش می‌کند نباید مانع چنین واکنش‌هایی شود بلکه در صورت بروز عکس‌العمل‌هایی مانند دادوفریاد و احیانا واردکردن آسیب به خود است که باید برای بازداشتن فرد هیجان‌زده اقدام کرد. در بسیاری از موارد حتی تشویق فرد مصیبت‌دیده و سوگوار، به ابراز احساسات و به‌خصوص گریه، می‌تواند نقش موثر و مثبتی در آرامش و تسلای خاطر وی ایفا کند.

3 – برای دلگرمی گفتن به فرد داغدار ابراز رضایت نکنید

به هیچ‌وجه نباید به زعم ایجاد آرامش در افراد داغدیده، به‌ گونه‌ای از مرگ عزیزشان ابراز رضایت کرد. مثلا این عبارت که «راحت شد» یا «آنگونه زندگی به چه دردش می‌خورد» یا «با توجه به اتفاق‌هایی که قرار بود برایش بیفتد (مثلا مصیبت‌های زیادی ببیند)، همان بهتر که رفت». برای افراد مذهبی، تذکر این نکته‌ها که به هر حال اتفاق رخ‌داده به‌گونه‌ای خواست و تقدیر الهی بوده و کسی از حکمت آن مطلع نیست، آرامش‌بخش است زیرا ابراز رضایت مستقیم از مرگ بستگان یا دوستان نیست بلکه ابراز رضایت از اراده پروردگار است.

4 – برای دلگرمی گفتن به فرد داغدار مجلس گرم کن نباشد

مطلقا نباید با قصد گرم‌کردن مجلس عزاداری، بر زخم داغداران نمک پاشید. عده‌ای می‌پندارند که بدین‌گونه اولا با به گریه‌انداختن عده زیادی بر همدردان صاحب عزا می‌افزایند و از این طریق به تسهیم تحمل غم و تسکین‌آلام وی کمک می‌کنند و از سوی دیگر با تشدید و تحریک احساسات سوگواران اصطلاحا به آنها در «خالی شدن از غم» و رسیدن به آرامش یاری می‌رسانند.

5 – برای دلگرمی گفتن به فرد داغدار موضوع را عوض نکنید

عوض کردن موضوع با قصد جلب توجه صاحبان عزا به موضوعات دیگر و ایجاد فراموشی، عملی نادرست که در بسیاری از موارد با ناکامی مواجه می‌شود و در پاره‌ای از موارد به واسطه کودک‌صفت پنداشته و فرض‌شدن سوگواران، تاثیر خوبی بر آنها ندارد و اگر در موارد کمی نیز با موفقیت انجام شود. در بازگشت خاطره سوگ، تاثیرات منفی شدیدتری در پی خواهد داشت.

منطقی‌ترین روش هدایت فضای ارتباطی به کارگیری عناصر سازگار با شرایط زمانی و مکانی موجود و گرایش به ایجاد فضای مطلوب‌تر است. این به آن معناست که در پی مواجهه و رویارویی با صاحب عزا، پس از سلام، مستقیما مصیبت را به وی تسلیت ‌گوییم. برای سوگواران آرزوی صبر و سلامت و برای درگذشته طلب رحمت و مغفرت ‌کنیم و در صورت مناسب‌بودن شرایط برای ادامه گفت‌وگو، با ذکر خاطرات یا پرسش از خاطرات با فرد یا افراد از دست‌رفته، از تمرکز بر عزاداری بکاهیم و بر تاکید بر بزرگداشت فرد یا افراد فقید و پاسداشت و حفظ آثار، خاطرات، بستگان و آنچه که دوست می‌داشته‌اند، بیفزاییم.

خلاصه اینکه …

بدین‌گونه ضمن برحذرماندن از 5 آسیب ذکرشده، یعنی اهانت غیرمستقیم و بدخواهی تلویحی برای مخاطب، سرکوب احساسات صاحب عزا، جریحه‌دارکردن عواطف داغدیدگان، بازی با احساسات عزاداران و توهین به شعور سوگواران، به شکلی منطقی و انسانی به ابراز همدردی و تسلی خاطر داغداران بپردازیم و در خاطر و به یاد داشته باشیم که هرگونه تصنع در چنین فرایندی مانند به کارگیری عبارت‌هایی نظیر «در مصیبت بزرگتان سهیم هستیم» که حکایت از آن دارد که در ایجاد مصیبت سهمی داشته‌ایم و اساسا جنایتی صورت گرفته و ما از شرکای جرم محسوب می‌شویم یا «ما را در غم خود شریک بدانید» که بیانگر آن است که فرضا با کسی که پدر یا مادر خود را از دست داده احساس مشترک داریم و می‌توانیم در تحمل این داغ عظیم با او شریک باشیم یا «درگذشت ناگهانی» که متضمن آن است که دیگران به‌تدریج می‌میرند یا «درگذشت نابهنگام» که حاکی از وجود هنگام خاصی برای مرگ است یا «جوان ناکام» که حاوی این معناست که در زندگی «کام» در پدیده خاصی نهفته است، ممکن و محتمل است که مضحک و تمسخرآمیز جلوه‌گر شود که در این صورت می‌تواند از وقار و معنویت آن بکاهد.

مقاله مرتبط: 

مرگ عزیزان تلخ است ولی فراموش شدنیست

‫4/5 ‏‫(13 نظر)‬

مقالات پیشنهادی جهت مطالعه ی شما

‫26 دیدگاه ها

  1. من یکی از همکلاسی های دانشگاهم امروز متاسفانه پدرش رو از دست داد..
    خیلی ناراحتم براش..
    دوس دارم کمکی کرده باشم تا غمشون کمتر بشه..

  2. رل دوستم امروز تصادف کرد و مرد
    با دوستم صحبت کردم ولی اثلا آروم نمیشه ☹ واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم

  3. دوستم داییشو از دست داده به منم هیچی نگفته و من خیلی اتفاقی فهمیدم الان چجوری بهش بگم؟؟
    چجوری حالشو خوب کنممم؟
    خودشم سرطان داره :(💔
    اصلا حالش خوب نیست لطفا بهم بگید چکار کنم؟؟
    چجوری حالشووو خوببب کنمم؟

  4. سلام من عشقم ۴ تا از رفیقاشو در طول یکسال از دست داده و اخرین رفیقش ک تنها رفیقش محسوب میشد رو چند روز پیش از دست داد
    از اینطرف بخاطر شرایط خانوادگیش نمیتونم کنارش باشم از اینطرف توی خانواده ارامش نداره و واقعا خیلی عصبی و پرخاشگر شده حتی ب من میگفت من دارم له میشم و تو باید از زندگیم بری ک با من له نشی… و ب زور تونستم منصرفش کنم…
    واقعا حالش بده و من هیجوره نمیدونم چطور میشه ارومش کرد…
    من واقعا نگرانشم و دارم دیوونه میشم..
    حرف از مرگ و غیب شدن میزد و منم اونلحظه منصرفش کردم..
    ولی بازم حالش خیلی بدع
    و شرایط جسمیش و بیماریش هم جوریه ک حالش رو بدتر کرده…
    من باید چیکار کنم؟

  5. خیلی متاسفم خیلی ناراحت شدم، خدا خودش صبر بده بهتون، با اینکه نمیشناسمتون ولی خیلی ناراحت شدم، شما یه مادر هستین و ستون خانواده مادر هست، بقیه اعضای خانواده خیلی هوای هم رو باید داشته باشن چون هیچ کس جز اونا همدیگه رو به اون خوبی درک نمیکنند، مراقب سلامتیتون باشین، منم مادرم رو سه سال پیش از دست دادم منم احساس شما رو داشتم آرزوی مرگ میکردم ولی نمردم و مجبور بودم به زندگی ادامه بدم هنوزم اون روزها برام عین یک کابوس میمونه، زندگی همینه عزیزم همین قدررر بی رحم و اصلا معلوم نیس خودمون چقدر زنده میمونیم ولی بالاخره میریم پیششون، من به اون دنیا و دیدار مجدد باور دارم و به اون باور زنده ام.

  6. سلام من چند روز پیش شاهد از دست دادن پدر یکی از دوستان بودم. دوست من به طور کامل تو شوکه. باور نمیکنه. من برای مراسم خاکسپاری پدرش رفتم و پیشش بودم اما حرفی نمیزد و همش طفره میرفت. منم پیگیر نشدم. الان من از سه روز پیش که این اتفاق افتاده دارم فقط شبا بهش پیام میدم و ابراز همدردی میکنم اما نمیدونم از راه دور چیکار کنم که از این بهت زدگی دربیاد…میشه کمکم کنید؟

  7. سلام
    ۲۴ روز قبل پسر ۲۴ ساله ام فوت کرد. دلم میخواد بمیرم.دو تا فرزند دیگه دارم. نه میتونم راحت بمیرم بخاطر دو تا فرزندم. نه میتونم زندگی کنم بخاطر عزیز از دست رفته ام. موندم بین دو تا دنیا. غیر قابل تحمله. چطور میتونم کنار بیام؟ دلم بینهایت برای از دست رفته ام تنگ میشه و میسوزه. برای این دو تا هم نگرانم. قوی هستن ولی تا اندازه‌ای بهم وابسته هستن. میترسم قبل از مستقل شدنشون بمیرم و ضربه بخورن. از دنیا بیزار شدم. داغی که پسرم رو قلبمون گذاشت و رفت داره من و همسرم رو از پا درمیاره.

  8. سلام من برادر دوست پسرم فوت کرده
    من برای اینکه از عذا درشون بیارم برای کل خانوادشون هدیه خریدم
    حالا میخوان تشکر کنن تلفنی
    اما من خجالت میکشم
    و اینکه نمیدونم چی بگم که بد نباشه

  9. سلام من پسر 14 ساله هستم و یکی از همکلاسی هایم به تازگی مادرش را از دست داده است. با توجه به شرایطی که از مدرسه مان میدانم که بقیه سعی نمیکنند که با او خوب باشند، چطور میتوانم در احساساتش با او همدردی کنم و به او چه چیزی بگویم؟ لطفا کمکم کنید

    1. سلام. آفرین به شما. باهاش دوست باش و بهش بگو بخاطر از دست دادن مادرش متاسف هستی و نگرانش هستی و اگه دلش خواست راجع به مادرش میتونه باهات حرف بزنه و درددل کنه..
      بهش بگو میتونه با مشاوره تلفنی هم صحبت کنه اگه حرف زدن با دوستان و فامیل براش سخته.

  10. سلام
    یکسال هست خانوم داداشم رو از دست دادیم
    به دلیل بیماری جنتیکی و یکدفعه ی قبل از این موضوع کلا با خانواده قطع ارتباط بودن به دلایلی که بیشتر موارد موضوع های کوچک خانوادگی و حرف های بی مورد دیگران در زندگیشان بود چون واقعا حساس بودن و این حساس بودن باعث اتفاق های نادر برایشون میشد بعداز گذشت یکسال برادرم با تمام افراد خانواده قطع ارتباط کرده و خیلی پرخاشگر شده و همش دنبال مقصر میگرده حتی اجازه حضور در مراسم دفن عزیز از دست رفته رو به خانواده نداد حال بعداز گذشت یکسال چگونه میشه بهش قوت قلب داد چون واقعآ براش نگرانم خیلی تو خودشه با هیچ کس ارتباط نداره فقط با چندتا تا از دوستانش ارتباط داره هر شب هم سر مزار عزیز از دست رفته میره چه باید کرد
    مرسی از راهنمایتون

  11. سلام .چند وقت پیش داییم بخاطر یک سری مشکلات خودکشی کرد مادر بزرگم حال و روحیه خیلی خوبی نداره مادربزرگم نمیدونه داییم خودکشی کرده اما بابا بزرگم داییم و پیدا کرده و دیده و اصلا حالش خوب نیست لطفا یه راهنمایی کنید حالشون خیلی بده😭😭

  12. سلام
    من با دوست دخترم ۶ساله دوست هستم و رابطه‌ی خیلی صمیمی‌ای داریم .
    دوست دخترم تک فرزنده و امروز ظهر مامانش فوت کرد . خودم به شدت ناراحتم که کسی که دوستش دارم الان مادر نداره و میدونم چقد تو دوران بیماری زحمت کشید و ایندفعه هم که از اول عید بستری شد همش میگفت من فقط میخوام مامانم بیاد خونه . الانم بخاطر اینکه قدرت مالی کافی ندارم ، هنوز ازدواج نکردیم و من شوهرش نیستم که بتونم کنارش باشم .
    نمیدونم چیکار کنم . امروز تو بیمارستان گریه و عجزشُ که دیدم دیوونه شدم . همش فکر میکنم الان باید کنارش میبودم و کمکش میکردم . همش فکر میکنم اون تک فرزنده و کاش میشد قبل فوت مادرش ازدواج میکردیم .
    خیلی درموندم . این شرایطی که براش پیش اومده داره دیوونم میکنه . اینکه دلم میخواد یه سره کنارش باشم ، اینکه دلم میخواد آرومش کنم .
    کاش از عمر من کم میشد و به عمر مادرش اضافه میشد

    1. منم همین شرایط شما امروز برام پیش اومده دوست عزیز 5 ساله با همیم دقیقا جریان شما امروز مادرشون فوت کرده ده روز بود مادرش به خاطر کرونا بیمارستان بستری بود و نمیشد کنارش باشه امروز ک فوت کرد خیلی به هم ریخته از اینکه نتونسته کنارش باشه منم از راه دور کار خاصی نمیتونم بکنم ک حالش بهتر بشه و حق میدم بهش چون مرگ اینشکلی برای خانواد هش خیلی سخت و ناراحت کننده هست

  13. درود و احترام
    همسرم پسر عمه اش را در کشتی سانچی از دست داده و بسیار پریشون متشنج هستن چون بسیار صمیمی و رفیق بودن از بچگی باهم بزرگ شدن کلی خاطرات درکنار هم داشتن حالا این داغ بزرگ رو نمیتونه نه خودش و خانوادش بپذیرند و از اینک کسی بهشون تسلیت میگن خشمگین میشن و واکنش نشان میدهند!حتی بطوری ک تو روابط من با همسرم تاثیر بدی گذاشته اصلا همدردی ودرکنارش بودن رو نمیپذیرد!حتی کمک کردن را از طرف من نمیپذیرد خیلی شرایط بدی رو میگذرونیم!نمیدونم دیگ چطور آرام کنم
    خیلی داغونم
    خواهش میکنم راهنماییم کنید

  14. خیلی سخته
    از دست دادن عزیز
    دوست من عشقشو از دست داد
    قرار بود بعد ماه رمضون برا همیشه مال همدیگه باشن …ولی مرگ فرصت نداد …5 سال بود که عاشق هم بودن و چه ارزوهایی که برا اینده داشتن…ما بعنوان دوست هنوز باومون تنشده ونمیدونیم چجوری به دوستمون دلداری بدیم ….
    خدا صبر بده بهش

  15. سلام اینهایی ک برای داغ عزیزان گفتید درست ولی من بازهم توجیه نشدم من5ماهه ک نامزدکردم ومتاسفانه خواهرنامزدم ک هم سن هم بودن 23سال وفوق العاده ب هم وابسته الان فوت کرده ونامزدم نسبت ب اینده وزندگیش کاملاامیدش راازدست داده و حرفهای من تاثیرآنچنانی روش نداره ومن دارم ناامیدمیشم ب مثل اول شدن این فرد اینم بگم ک نامزدم پدرش را4سال پیش ازدست داده واقعا دیگ نمدونم چیکارکنم ک خوب شه یاچقدرزمان میبره

    1. البته باید این واقعیت کنار بیایید که منتظر گذشت زمان باشید ، این یک امر طبیعی است اگر این نبود میبایست نگران باشید ، ضمنا باید فکر همسرتان را مشغول کنید و او را به کاری مشغول کنید که کمتر غم ها بیادش آید .
      البته داشتن اعتقادات مذهبی درست تحمل این غصه ها را بسیار کم میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا